لولیئی گفت با پسر، هشدار

لولیئی گفت با پسر، هشدار _ قطعه

  • شعر لولیئی گفت با پسر، هشدار _ قطعه _ ملک الشعرا بهار

     

    لولیئی گفت با پسر، هشدار

    تا که خود را چو من سمر سازی

     

    پسرا سعی کن که در هر فن

    خویش را تالی پدر سازی

     

    تن به ورزش سپار تا خود را

    جلد و چالاک و نامور سازی

     

    بر سر استوانه رقص کنی

    وز بر ریسمان گذر سازی

     

    خوبشتن را به قوت تعلیم

    حکمفرمای شیرنر سازی

     

    ببر ا همسر مرال کنی

    شیر را جفت گوره ‌خر سازی

     

    بنشانی به خرس بوزینه

    خرس را خنگ راهبر سازی

     

    سگ ز چنبر برون گذاری و باز

    چنبر از ریسمان به ‌در سازی

     

    خویشتن را به پشت پران اسب

    به سر پای مستقر سازی

     

    در فن مشت و شیوهٔ کشتی

    خویش در دهر مشتهر سازی

     

    یاکه‌خود را به‌چشم‌بندی‌و سحر

    جالب دقت و نظر سازی

     

    پنبه‌ای در دهان فکنده و زان

    رشته‌هایی دراز برسازی

     

    بیضه زیر کله نهی و از آن

    جوجه‌ای نو دمیده برسازی

     

    کش روی مهره را به طراری

    حقه بی‌مهره جلوه گر سازی

     

    یاکم از این که خویش را به جهان

    مطربی جلد و باهنر سازی

     

    هر زمان نغمهٔ دگر خوانی

    هر زمان پردهٔ دگر سازی

     

    الغرض باید ای پسر خود را

    مورد حاجت بشر سازی

     

    ورنه بگزارمت به مدرسه‌ای

    کاندر آن سال‌ها مقر سازی

     

    کنی آن علم مرده‌ریگ روان

    وآن خرافات را ز بر سازی

     

    تا شوی شاعر و نوبسنده

    خویش را حبس و دربدر سازی

     

    یا چو آخوندهای بی‌محضر

    از غم و رنج ماحضر سازی

     

    یا شوی در اداره مستخدم

    خورش از پارهٔ جگر سازی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    قالب: منظومه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شب آدینه هشتم آبان

    بررسی مؤلفه های سوررئالیسم و کارکردهای زبان سوررئال

    بیوگرافی پل الوار

    گشت مردی شریک پرخواری _ تمثیل

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    لولیئی گفت با پسر، هشدار

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «لولیئی گفت با پسر، هشدار تا که خود را چو من سمر سازی پسرا سعی کن که در هر فن خویش را تالی پدر سازی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «یا چو آخوندهای بی‌محضر از غم و رنج ماحضر سازی یا شوی در اداره مستخدم خورش از پارهٔ جگر سازی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر قطعه ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر قطعه ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *