قصهٔ شاهان جهان بیش و کم

قصهٔ شاهان جهان بیش و کم

  • شعر قصهٔ شاهان جهان بیش و کم _ ملک الشعرا بهار 

    شاه دل‌ آگاه

     

    قصهٔ شاهان جهان بیش و کم

    نیست به جز قصه جور و ستم

     

    قاعده س عدل به دوران ما

    هست پدیدار ز سلطان ما

     

    عامل فرمانش به بحر و به بر

    نیست به جز ورد دعای سحر

     

    شد که نخواهد ز رعیت درم

    شاه رعیت بود او لاجرم

     

    هم‌ به‌دلی‌ رنجش ‌اگر حاصل است

    از قبل شه نه‌، که از عامل است

     

    چیست شهنشه‌؟ یکی آزاد سرو

    شاکرش از باب حلب تا به مرو

     

    جور نکرده است به کمتر کسی

    هم به عدو کینه نتوزد بسی

     

    گرچه عدویی نبود شاه را

    شاه دل‌افروز دل‌آگاه را

     

    شه که به ملت سپرد اختیار

    از دل ملت بزداید غبار

     

    شاه که مسئول بد و خوب نیست

    بد شود ار کاری‌،‌ مسئول کیست‌؟

     

    آه که با این‌همه احوال زار

    کاش که مسئول بُد این شهریار

     

    کاش که با ملت خود راه داشت

    برتن خود رنج شهی می گماشت

     

    پادشهی درخور احمد شه است

    درخور احمد شه کارآگه است

     

    خسرو خسرو فر خسرو نژاد

    پادشه عادل هشیار راد

     

    گفتم از این در سخنی چند نغز

    تا شنود خسرو بیدار مغز

     

    تا که بسنجد چو خردپروران

    نیکی خود با بدی دیگران

     

    شکر کند ایزد دادار را

    توشه دهد قلب هشیوار را

     

    جانب ملت نگرد تیز تیز

    گوید با خصم که خونش مریز

     

    دور نهد خستگی و بیم را

    برشکند پنجهٔ دژخیم را

     

    رایت اسلام بگیرد به‌دست

    بر سپه کفر برآرد شکست

     

    تا به عدو جمله دلیری کنیم

    بار دگر جنبش شیری کنیم

     

    پند همین است خموش ای‌قلم

    جوی دل پند نیوش ای قلم

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)

     

    قالب: مثنوی

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    بهار قطعهٔ فرخ شنید و خرم گشت

    من و تو هر دو ای …

    خوش می‌روی به تنها تن‌ها فدای جانت – 150

    خواهی شرف مردم دانا باشد – ۱۱۱

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    قصهٔ شاهان جهان بیش و کم

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «قصهٔ شاهان جهان بیش و کم نیست به جز قصه جور و ستم قاعده س عدل به دوران ما هست پدیدار ز سلطان ما» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «تا به عدو جمله دلیری کنیم بار دگر جنبش شیری کنیم پند همین است خموش ای‌قلم جوی دل پند نیوش ای قلم» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر شاه دل‌ آگاه ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شاه دل‌ آگاه ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *