عشق-ورزیدم-و-عقلم-به-ملامت-برخاست

عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست – 50

  • دانلود دکلمه صوتی شعر عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست سعدی – غزل 50 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست هر که با شاهد گلروی به خلوت بنشست.

    شعر عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست – غزل 50 – سعدی

     

    عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست

    کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست

     

    هر که با شاهد گلروی به خلوت بنشست

    نتواند ز سر راه ملامت برخاست

     

    که شنیدی که برانگیخت سمند غم عشق

    که نه اندر عقبش گرد ندامت برخاست

     

    عشق غالب شد و از گوشه نشینان صلاح

    نام مستوری و ناموس کرامت برخاست

     

    در گلستانی کان گلبن خندان بنشست

    سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست

     

    گل صدبرگ ندانم به چه رونق بشکفت

    یا صنوبر به کدامین قد و قامت برخاست

     

    دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست

    فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب، سهیل قاسمی و پری ساتکنی عندلیب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    نامه های احمد شاملو به آیدا

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    شعر چون عهده نمیشود کسی فردا را خیام – رباعی 2

     

    معنی عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست

    عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست

    عشق ورزیدم و عاشق شدم و آنگاه عقل، مرا سرزنش کرد و گفت که هرکس عاشق شود، دیگر مشمول حکم سلامت نیست و بیمار خواهد بود.

    [ملامت= سرزنش و زخم زبان].

     

    معنی هر که با شاهد گلروی به خلوت بنشست

    هر که با شاهد گلروی به خلوت بنشست نتواند ز سر راه ملامت برخاست

    هر کس که با زیبا روی گل چهره در خلوت و به طور پنهانی همنشینی کرد. محال است که بتواند خود را از سرزنش شدن در امان دارد. یعنی همواره در معرض سرزنش قرار دارد.

    [شاهد= معشوق زیبا / گل روی= روی گل مانند].

     

    معنی که شنیدی که برانگیخت سمند غم عشق

    که شنیدی که برانگیخت سمند غم عشق که نه اندر عقبش گرد ندامت برخاست

    آیا شنیده ای که کسی اندوه عاشقی را چونان اسبی برانگیزد و سرزنش به سان گرد و غباری در پی او بلند شود؟ یعنی عشق ورزیدن و سرزنش شدن توأمان است.

    [سمند= اسب / در این بیت «غم عشق» به «سمند» و «ملامت» به «گرد» تشبیه شده است].

     

    معنی عشق غالب شد و از گوشه نشینان صلاح

    عشق غالب شد و از گوشه نشینان صلاح نام مستوری و ناموس کرامت برخاست

    شور عاشقی بر پرهیزگاران صلاح اندیش و خلوت گزیده چیره گشت و کارشان به رسوایی کشید و شهرت و اعتبارشان در پاکدامنی و بزرگواری از میان رفت.

    [صلاح= تقوا و پرهیزگاری، شایسته / مستوری= تقوا و پاکدامنی، نجابت و پارساییی / ناموس= آوازه و شهرت / کرامت= در لغت به معنی بزرگواری و بخشندگی است و در اصطلاح صوفیان، امر خارق العاده ای که به سبب عنایت خداوندی از سوی صوفیِ کامل و واصل صادر می شود. مثل اِخبار از معقّبات و اِشراف بر ضمایر و شفای بیماران و رام کردن درندگان و نظایر اینها].

     

    معنی در گلستانی کان گلبن خندان بنشست

    در گلستانی کان گلبن خندان بنشست سرو آزاد به یک پای غرامت برخاست

    در گلستانی که آن معشوق زیباروی بنشیند، سرو که سمبل راستی و اعتدال است، در برابر او باید تاوان بپردازد و از این روی است که بر یک پای ایستاده است.

    [سرو آزاد= سرو درختی است همیشه سبز که قامت معشوق را بدان تشبیه می کنند و بر سه قسم است: سرود آزاد که شاخه هایش راست رُسته، سرو سهی که دو شاخه اش راست رُسته و سرو ناز که شاخه هایش متمایل است. / به یک پای غرامت برخاست= برای پرداخت تاوان بر یک پای ایستاد، در اصطلاح صوفیه نوعی تنبیه است که اگر صوفی در مراحل سیر و سلوک مرتکب لغزش و خطا می شد. به فرمان پیر و مرشد خود می بایست روی یک پا بایستد تا اینکه مرشد از خطای او درگذرد و او را عفو کند].

     

    معنی گل صدبرگ ندانم به چه رونق بشکفت

    گل صدبرگ ندانم به چه رونق بشکفت یا صنوبر به کدامین قد و قامت برخاست

    نمی دانم گل صد برگ با کدام زیبایی خود در برابر معشوق شکفت و درخت صنوبر با کدام اعتدال و بلندی در مقابل او خودنمایی آغاز کرد؟

    [گل صد برگ= هر گلی که به نسبت دیگر اقسام خود برگ بسیار داشته باشد / صنوبر= درختی است زینتی و همیشه سبز با برگ های سوزنی و شکلی مخروطی که در ادب فارسی قامت یار را بدان تشبیه کنند].

     

    معنی دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست

    دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست

    دیروز معشوق با اکراه و بی میلی در کنار سعدی نشست و هنگامی که نشست، شور و غوغا فروکش کرد و چون برخاست که برود، از قیام او شور و غوغا و هیاهو به پا شد.

    [دی= دیروز / برِ= نزدِ / تکلّف= منّت، ریا و تزویر / قیامت برخاستن= کنایه از شور و غوغا و آشوب به پا شدن].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست سعدی

    شایق میگوید:

    با سلام سعدی در این غزل تقابل عشق و عقل را بیان میکند عقلی که حسابگر است و در این فکر است که مبادا ابرویم برود و مبادا فردا خرجی کم بیاورم بس کمک نکنم مبادا فردا مریض شوم و احتیاج به بس انداز د اشته باشم مبادا مردم بگویند دیوانه است و مبادا …. اما عشق این حرفها سرش نمی شود فردا ان اتفاقی می افتد که قبلا برایم رقم خورده است و فردا هر چه بادا باد عاقل دنبال بل میگشت دیوانه با برهنه از رود گذشت.

     

    لیلا اسدی میگوید:

    عماد فقیه هم شعری داره به این وزن و قافیه که قابل تامل است:
    دوش بگذشتی و در شهر قیامت برخاست
    عافیت از دل ارباب سلامت برخاست.

     

    ناشناس میگوید:

    این غزل را حافظ بازنویسی کرده
    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱
    دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
    گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
    که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
    که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
    شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
    پیش عشاق تو شب‌ها به غرامت برخاست
    در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
    به هواداری آن عارض و قامت برخاست
    مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
    به تماشای تو آشوب قیامت برخاست
    پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت
    سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
    حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
    کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست.

     

     

    معنی غزل عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست سعدی چیست؟

    عشق ورزیدم و عاشق شدم و آنگاه عقل، مرا سرزنش کرد و گفت که هرکس عاشق شود، دیگر مشمول حکم سلامت نیست و بیمار خواهد بود.

    [ملامت= سرزنش و زخم زبان].

     

    شعر عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»