صدر اعظم حضرت تیمورتاش

صدر اعظم حضرت تیمورتاش

  • شعر صدر اعظم حضرت تیمورتاش _ ملک الشعرا بهار

    بهار و تیمورتاش‌

     

    صدر اعظم حضرت تیمورتاش

    بشنود یک نکته از این مستمند

     

    حق‌صحبت‌هست‌حقی‌معتبر

    بود می‌باید بدین حق پای‌بند

     

    بنده‌را با خواجه حق صحبت است

    صحبتی دیرینه و بی‌زرق و فند

     

    دوست در سختی بباید پایمرد

    واندر این معنی روایاتی است چند

     

    خود تو دانی بوده‌ام در این دو سال

    پایکوب انزوا و حبس و بند

     

    گه به چنگ شحنگانی دیوخوی

    گه اسیر ناکسانی خودپسند

     

    جاهلان خشنود و من مانده غمی

    ناکسان برکار و من مانده نژند

     

    ورنه بر هنجار بودم پیش از این

    یافتم زین انزوا و بند پند

     

    فکر من دعوی آزادی گذاشت

    کلک‌ من شمشیر حریت فکند

     

    مردی و آزادگی در طبع من

    چون‌ زنان افکند بر رخ روی بند

     

    مرگ و پیری همچو گرک گرسنه

    می‌زند هر دم به رویم زهرخند

     

    محنت و تیمار مشتی کودکان

    بر دلم پیکان زهرآگین فکند

     

    روزگارم دست استغنا ببست

    آسمانم ریشهٔ مردی بکند

     

    قصه کوته‌، بین چه گوید بنت کعب

    قطعه‌ای چون همت صوفی بلند:

     

    «‌عاشقی خواهی که تا پایان بری

    بس که بپسندید باید ناپسند

     

    زشت باید دید و انگارید خوب

    زهر باید خورد و انگارید قند

     

    توسنی کردم ندانستم همی

    کز کشیدن سخت‌تر گردد کمند»

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    آن که از سنبل او، غالیه تابی دارد _ 124

    به کشتزار نگه کن که در برابر باد

    پادشاها همی نگویی هیچ

    ای عاشقان ای عاشقان آمد گَهِ وَصل و لِقا – 34

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    صدر اعظم حضرت تیمورتاش

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «صدر اعظم حضرت تیمورتاش بشنود یک نکته از این مستمند حق‌صحبت‌هست‌حقی‌معتبر بود می‌باید بدین حق پای‌بند» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «زشت باید دید و انگارید خوب زهر باید خورد و انگارید قند توسنی کردم ندانستم همی کز کشیدن سخت‌تر گردد کمند»» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر بهار و تیمورتاش‌ ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر بهار و تیمورتاش‌ ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *