حسین دانش آن سرخیل ابرار

حسین دانش آن سرخیل ابرار

  • شعر حسین دانش آن سرخیل ابرار _ ملک الشعرا بهار 

    اشک غم

     

    حسین دانش آن سرخیل ابرار

    که در عالم به دانایی علم شد

     

    درختی سایه گستر بود افسوس

    که پیش تندباد مرگ خم شد

     

    ز بنیان ادب رکنی فرو ریخت

    ز بستان هنر نخلی قلم شد

     

    دل روشندلان از فرقت وی

    قرین حرقت و رنج و الم شد

     

    نپنداری که دانش از میان رفت

    وجودش سوی اقلیم عدم شد

     

    نمی آب از یم ایجاد برخاست

    تکاپو کرد و آخر سوی یم شد

     

    وجودش‌ با وجود گل قرین کشت

    مزاجش با مزاج دهر ضم شد

     

    دلم سوزد به حال اهل تحقیق

    که فردی کامل از آن جمع کم شد

     

    به‌مرگ او «‌بهار» اشگ غم افشاند

    همان بر تربت پاکش رقم شد

     

    بیا تا اشگ غم بر وی فشانیم

    که تاریخ وفاتش «‌اشک غم‌» شد

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    آن که از سنبل او، غالیه تابی دارد _ 124

    به کشتزار نگه کن که در برابر باد

    پادشاها همی نگویی هیچ

    ای عاشقان ای عاشقان آمد گَهِ وَصل و لِقا – 34

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    حسین دانش آن سرخیل ابرار

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «حسین دانش آن سرخیل ابرار که در عالم به دانایی علم شد درختی سایه گستر بود افسوس که پیش تندباد مرگ خم شد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «به‌مرگ او «‌بهار» اشگ غم افشاند همان بر تربت پاکش رقم شد بیا تا اشگ غم بر وی فشانیم که تاریخ وفاتش «‌اشک غم‌» شد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر اشک غم ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر اشک غم ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *