شعر شقایق بر گیسوان تو احمدرضا احمدی

قدم‌های من ناتوان در برف این دو و سه قدم – شقایق بر گیسوان تو

  • قدم‌های من ناتوان در برف این دو و سه قدم – شعر شقایق بر گیسوان تو احمدرضا احمدی

     

    قدم‌های من ناتوان در برف این دو و سه قدم

    را باید بروم تا به تو برسم

    خفته بودم که از کوچه صدایم کردی مانده بودم در

    خانه بمانم یا به کوچه بیایم

    نیستی و هستی در کوچه در پرتقال‌هایی بود

    که از پاکت پیرمرد بر کف کوچه ریخته بود

    در کنار تو در کوچه چهار فصل سال ناگهان

    گُل دادند – نرگسی در چشمان تو -گُل سرخی

    بر لبان تو – شقایق بر گیسوان تو – اقاقیایی

    در دستان تو

    من در پیشگاه تو سکوت کردم

    چهار گل نرگس – گُل سرخ – شقایق –

    اقاقیا در کوچه منزوی بودند

    یاد دارم در عمرم هیچ وقت دریا را به کوچه دعوت

    نکردم – کوچه آبی – آبی به رنگ آبی

    همیشه مانده بود

    من ترسیدم قدم برداری

    چهار گُل پژمرده شوند

    در کوچه ماندیم

    زیستن در کوچه هرگز نامی نداشت

    در کوچه ماندیم

    بهار آمد

    تابستان رفت

    پاییز آمد

    زمستان رفت.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب

    شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16

    جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما

    شعر پنجره فروغ فرخزاد

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی احمدرضا احمدی

     

    اشعار احمدرضا احمدی

     

    مجموعه شعر چای در غروب جمعه روی میز سرد می شود

     

    قدم‌های من ناتوان در برف این دو و سه قدم

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «قدم‌های من ناتوان در برف این دو و سه قدم را باید بروم تا به تو برسم خفته بودم که از کوچه صدایم کردی مانده بودم در خانه بمانم یا به کوچه بیایم نیستی و هستی در کوچه در پرتقال‌هایی بود که از پاکت پیرمرد بر کف کوچه ریخته بود در کنار تو در کوچه چهار فصل سال ناگهان گُل دادند – نرگسی در چشمان تو -گُل سرخی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «همیشه مانده بود من ترسیدم قدم برداری چهار گُل پژمرده شوند در کوچه ماندیم زیستن در کوچه هرگز نامی نداشت در کوچه ماندیم بهار آمد تابستان رفت پاییز آمد زمستان رفت.» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر شقایق با گیسوان تو احمدرضا احمدی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر شقایق با گیسوان تو احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

     

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *