شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است

شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است

  • شعر شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است _ ملک الشعرا بهار 

    حسین (‌ع‌)

     

    شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است

    شبی را که جان در او، به رقص آید امشب است

     

    به هجران و وصل دوست‌، دل و تن مرکب است

    دل از وصل در نشاط‌، تن از هجر در تب است

     

    در این قصه نکته‌هاست در این رشته تارها

     

    دل‌افروز ماه من کجایی که شب رسید

    زمان تعب گذشت‌، اوان طرب رسید

     

    عجم‌وار باده ده که عید عرب رسید

    دل و جان بدسگال زمحنت به لب رسید

     

    رسید آنکه داشت دل از او انتظارها

     

    از این عید و جشن شد دل خسته شادمند

    زهی عید دلفروز، زهی جشن ارجمند

     

    ایا آنکه عارضت نشاطی است بی گزند

    درین محفل سرور ز لب ده گلاب و قند

     

    که یکسر برون شود ز سرها، خمارها

     

    به شعبان مه ای ندیم‌، دل و جان منور است

    بسی این خجسته ماه دلاویز و دلبر است

     

    ز دیگر شهور دهر به رتبت فزونتر است

    بلی افتخار او به فرزند حیدر است

     

    حسین آنکه دین کند از او افتخارها

     

    حسین آنکه از رخش دل شیعه روشن است

    به تاریکی ضلال‌، رخش نور معلن است

     

    خود این گفتهٔ نبی به گیتی مبرهن است

    که باشم من از حسین‌، حسین نیز از من است

     

    بلی این حدیث را نبی گفته بارها

     

    به خاک در حسین ز جان انتساب ماست

    به کویش امید ماست‌، به سویش حساب ماست

     

    به تعدیل رای او صواب و عقاب ماست

    حسین آسمان ماست‌، حسین آفتاب ماست

     

    به سرپنجهٔ حسین گشائیم کارها

     

    حسین آنکه حق ستود به فضل و تکرمش

    حسین آنکه داد حق به گیتی تقدمش

     

    فزود آبروی دین‌، ز خاک تیممش

    خیال رخش به چرخ گذر کرد و انجمش

     

    ستادند پیش او، چو آئینه‌دارها

     

    خوش آندم که بگذربم ز شادی به کوی او

    بریم از سر نیاز دل و جان به سوی او

     

    کنون از مزار طوس بجوئیم بوی او

    که این چشمهٔ حیات بود زآب جوی او

     

    حسین و رضا بلی یکند از شمارها

     

    رضا نور معلن است‌، رضا فیض مطلق است

    رضا ماه روشن است‌، رضا شاه بر حق است

     

    از او شرع پاک را جمال است و رونق است

    بدو بازگشت ماست‌، بلی این محقق است

     

    که دایم به جوهر است عرض را مدارها

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیل فاعلات مفاعیل فاعلن

     

    قالب: مسمط

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد – 173

    کلی را سر از زخم ناسور بود _ کل و کلاه

    «‌اربس‌» اندر افسانهٔ باستان

    به روزی مبارک ز ماه صیام

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است شبی را که جان در او، به رقص آید امشب است به هجران و وصل دوست‌، دل و تن مرکب است دل از وصل در نشاط‌، تن از هجر در تب است» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «رضا ماه روشن است‌، رضا شاه بر حق است از او شرع پاک را جمال است و رونق است بدو بازگشت ماست‌، بلی این محقق است که دایم به جوهر است عرض را مدارها» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر حسین (‌ع‌) ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر حسین (‌ع‌) ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *