ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است

ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است _ 54

  • دانلود دکلمه صوتی شعر ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است حافظ _ غزل 54 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر: ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است به یادِ لعلِ تو و چشمِ مستِ میگونت.

    شعر ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است _ غزل 54 _ حافظ

     

    ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است

    ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است

     

    به یادِ لعلِ تو و چشمِ مستِ میگونت

    ز جامِ غم، می لعلی که می‌خورم خون است

     

    ز مشرقِ سرِ کو آفتابِ طلعتِ تو

    اگر طلوع کند، طالعم همایون است

     

    حکایتِ لبِ شیرین، کلام فرهاد است

    شِکَنجِ طُرِّهٔ لیلی،ِ مقام مجنون است

     

    دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است

    سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است

     

    ز دورِ باده به جان، راحتی رسان ساقی

    که رنجِ خاطرم از جورِ دورِ گردون است

     

    از آن دمی که ز چشمم برفت رودِ عزیز

    کنارِ دامنِ من همچو رودِ جیحون است

     

    چگونه شاد شود اندرونِ غمگینم؟

    به اختیار، که از اختیار بیرون است

     

    ز بیخودی طلبِ یار می‌کند حافظ

    چو مفلسی که طلبکارِ گنجِ قارون است

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    حافظ قالب: غزل وزن شعر:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    شعر ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر  ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است حافظ است. این قطعه‌ها توسط ارژنگ آقاجری ، سهیل قاسمی، فریدون فرح‌اندوز، محسن لیله کوهی و  زهرا شیبانی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    شعر مسافر سهراب سپهری

    شعر گناه فروغ فرخزاد

    من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا مولانا 

    شعر به حکمِ آن که ز دل ها بُوَد به دل ها راه ایرج میرزا

     

    معنی ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است

    ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است.از شدّتِ گریه مردمک به خون نشسته. یعنی غرق خون گشته است. حال ببین که در طلبِ تو حالِ مردم چگونه است. حاصل کلام: هر که طالب تو باشد باید خیلی خون‌ها بخورد تا وصالت دست دهد.

     

     

    معنی به یادِ لعلِ تو و چشمِ مستِ میگونت

    به یادِ لعلِ تو و چشمِ مستِ میگونت ز جامِ غم، می لعلی که می‌خورم خون است.باده سرخ رنگی که به یاد لبت و چشم مست خمارآلوده ات از جام غم می نوشم، گویی خون دلی بیش نیست.

     

    معنی ز مشرقِ سرِ کو آفتابِ طلعتِ تو

    ز مشرقِ سرِ کو آفتابِ طلعتِ تو اگر طلوع کند، طالعم همایون است.اگر چهره روشن چون آفتاب تو از مشرق سربرآورد، بخت و طالعم خجسته و فرخنده خواهد بود.

     

    معنی حکایتِ لبِ شیرین، کلام فرهاد است

    حکایتِ لبِ شیرین، کلام فرهاد است شِکَنجِ طُرِّهٔ لیلی،ِ مقام مجنون است.به یاد لب لعل تو و نیز و به یاد چشم مست مم گونِ تو . شراب سرخی که از پیاله غم کی خورم ، خون است یا شراب سرخی که می خورم خون است .

     

    معنی دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است

    دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است.ای آنکه بالای سرو مانندت دلربا و کلامت نرم و آهنگین است از من دلجویی کن وبا سخنانت حال مرا بپرس.

     

    معنی ز دورِ باده به جان، راحتی رسان ساقی

    ز دورِ باده به جان، راحتی رسان ساقی که رنجِ خاطرم از جورِ دورِ گردون است.اي ساقي با گردش جام خود به جان من آرامش بخش كه ازگردش گردون بسي رنجيده خاطرم.

     

    معنی از آن دمی که ز چشمم برفت رودِ عزیز

    از آن دمی که ز چشمم برفت رودِ عزیز کنارِ دامنِ من همچو رودِ جیحون است.رود عزیز: فرزند عزیز، پسر دلبند. باتوجّه به این بیت احتمالاً حافظ این غزل را درسوگ فرزند ازدست رفته سروده است.
    معنی بیت: ازآن هنگامی که فرزند دلبندم ازپیش چشمم نهان گردید(دارفانی راواع گفت) ازبس که گریه می کنم واشگ می ریزم کنارم همچون رودخروشان جیحون است.
    حافظ دراینجا خودراهمانندِ کوهی درمقابل بیداد چرخ فلک تصوّرنموده است. کوهی که ازفشار رنج وناراحتی آب شده ورودخانه ای به عظمتِ جیحون دردامنه ی آن شکل گرفته است.
    ای نسیم منزل لیلی خداراتابه کی
    رَبع رابرهم زنم اَطلال راجیحون کنم

     

    معنی چگونه شاد شود اندرونِ غمگینم؟

    چگونه شاد شود اندرونِ غمگینم؟ به اختیار، که از اختیار بیرون است.دل غمگینِ من چگونه می‌تواند به اختیار خود شاد شود که این از اختیارش خارج است. یعنی اختیارش در دستِ خودش نیست.

    اندرون: درون، داخل، در اینجا به معنی قلب است.

     

     

    معنی ز بیخودی طلبِ یار می‌کند حافظ

    ز بیخودی طلبِ یار می‌کند حافظ چو مفلسی که طلبکارِ گنجِ قارون است.حافظ از شوریدگی وآشفته حالی دیدار یار آرزو می‌کند و این بدان ماند که تهی‌دستی از قارون درخواست گنج او را داشته باشد.

     

     

    دیدگاه کاربران درباره شعرز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است

    دکتر صحافیان می گوید:از گریه شوقت مردمک چشم در خون نشسته، نظری کن که در شوق دائمی تو حال آدمیان غریب در تاریکی چگونه است؟!
    ایهام مردمان؛ آدمیان- مردمکهای چشم مشتاقان- دو مردمک چشم شاعر. تنها در صورت آخر می تواند مربوط به مرثیه برای فرزند باشد.
    به یاد لعل تو و (“بی” نسخه خانلری) چشم مست میگونت
    ز جام غم، می لعلی که میخورم خونست
    در خیال لب و چشم زیبایت، شرابی ارغوانی خون آلود از جام غم می خورم.
    3- اگر از مشرق کوی تو ، آفتاب چهره بی همتایت بر اقبال من بتابد( تو را دوباره ببینم) خوش وقت و سعادتمندم.
    4-زمزمه فرهاد بیان زیبایی لب شیرین و دل دیوانه فرهاد در زلف لیلی جای دارد( شوق من در راستای پهنه عشق آدمی به زیبایی و جلوه خداوند است )
    5-با قد چون سرو، دل مشتاقم را جویا شو و سخن بگو، که هر سخنی از تو موسیقی جان است.
    6-اکنون که از ستم چرخ آزرده خاطرم، ساقی شراب را به دور بیاور که راحتی جان است( کار جهان تاریک رنج آوری است و در برابر آن دور باده حال خوش است)
    7- از لحظه ای که دلبندم از پیش چشمم رفته ( نسخه خانلری: از چنگم)از اشک در کنارم رود جیحون جاری است.
    8-درون غمگینم با اختیار خود به حال خوش نخواهد رسید. این موهبتی است که فراتر از اختیار و هدیه ماوراء است.
    8- از بیخودی و مستی( که از ماورا هدیه گرفتم) مانند فقیری که درخواست گنج قارون می کند، در جستجوی یار هستم( اذعان به بی چیزی خویشتن و عظمت معشوق)
    دکتر مهدی صحافیان
    آرامش و پرواز روح

     

    کامیاب می گوید:در این بیت :
    از آن دمی که ز چشمم برفت رودِ عزیز
    کنار دامن من همچو رود جیحون است
    رود بجز فرزند به معنای جگرپاره و دلبند نیز هست.سوگ فرزند ازدست رفته شاید خیلی مناسب نباشد و عاشق در هجران معشوقه جیحون به دامن می ریزد.

     

     

    معنی شعر ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است چیست؟

    از شدّتِ گریه مردمک به خون نشسته. یعنی غرق خون گشته است.

     

     

    شعر ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است اثر کیست؟

    اثر حافظ است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۳ از ۵
    یاسمن

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»