شعر زندگی احمدرضا احمدی

من زندگی می‌کردم – زندگی

  • من زندگی می‌کردم – شعر زندگی احمدرضا احمدی

     

    من زندگی می‌کردم.

    زندگیم در فلسفه‌های نشنیده و نیاموخته جوانه می‌زند

    در چشمان مادران مرگ میلاد کودکانشان را می‌بینم

    سقف آسایشگاه جانشین آسمان شده

    کنار تخت‌هامان گل ختمی روییده

    و خواب‌هامان زخمی ست:

     

    مادران خورشید را شیر می‌دادند

    پدران از پشت شیشه‌های فاتح تاریخ

    چهره‌ی قصری من

    و چهره‌ی خانگی جمعیت دنیا را

    می‌نگریستند

    رودخانه از میان کشتزارها و بیشه‌ها و دیوارهای زمین می‌گذشت

    همه جا سلام روییده بود

    و کسی نبود تا سلام را پاسخ گوید.

     

    پنجره‌های روستایی رنگ به رنگ می‌شد

    عارفان جویبار تضمین گل انار می‌کردند

    ما ساکت بودیم

    صدای سکوت را می‌شنیدیم

    صدای سکوت را در پاییز به یادگار می‌نهادیم

    ساکت بودیم تا گنجشکان بخوانند

    که آواز حقیقت ایشان است.

     

    هیچ خبر، و هیچ معجزه‌ای نبود

    تا میان آنها نهیم

    و گل مینا را در مرز ایمان بگذاریم.

    آنها هر یک نقطه های پایان یک جمله اند

    جمله‌هایی که سال‌ها مرمتشان می‌کند.

     

    ما دیگر در اندیشه‌ی پوست سپیددمان نبودیم

    و ظهور نیت‌های ویرانمان را در تن شب می‌کاشتیم

    زمین را باز می‌یافتیم

    و عطر منتظر اقاقیا را در مهتاب می‌شستیم.

     

    خواب‌هایمان زخمی ست

    به میدان می‌دویم و

    قلبمان عرق کرده است.

     

    ناممان را بر قلب‌ها می‌دوزیم

    تا در رگبارها به جای بمانند

    و خویش را

    در آفتاب

    به یاد

    داشته باشیم.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب

    شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16

    جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما

    شعر پنجره فروغ فرخزاد

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی احمدرضا احمدی

     

    اشعار احمدرضا احمدی

     

    مجموعه شعر وقت خوب مصائب

     

    من زندگی می‌کردم

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «من زندگی می‌کردم. زندگیم در فلسفه‌های نشنیده و نیاموخته جوانه می‌زند در چشمان مادران مرگ میلاد کودکانشان را می‌بینم سقف آسایشگاه جانشین آسمان شده کنار تخت‌هامان گل ختمی روییده و خواب‌هامان زخمی ست:» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «خواب‌هایمان زخمی ست به میدان می‌دویم و قلبمان عرق کرده است. ناممان را بر قلب‌ها می‌دوزیم تا در رگبارها به جای بمانند و خویش را در آفتاب به یاد داشته باشیم.» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر زندگی احمدرضا احمدی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر زندگی احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *