شعر دوزخ روح هوشنگ ابتهاج

من چه گویم که کسی را به سخن حاجت نیست – دوزخ روح

  • من چه گویم که کسی را به سخن حاجت نیست – شعر دوزخ روح هوشنگ ابتهاج

     

    من چه گویم که کسی را به سخن حاجت نیست
    خفتگان را به سحرخوانی من حاجت نیست

    این شب آویختگان را چه ثمر مژده ی صبح؟
    مرده را عربده ی خواب شکن حاجت نیست

    ای صبا مگذر از اینجا، که درین دوزخ روح
    خاک ما را به گل و سرو و سمن حاجت نیست

    در بهاری که بر او چشم خزان می گرید
    به غزل خوانی مرغان چمن حاجت نیست

    لاله را بس بود این پیرهن غرقه به خون
    که شهیدان بلا را به کفن حاجت نیست

    قصه پیداست ز خاکستر خاموشی ما
    خرمن سوختگان را به سخن حاجت نیست

    سایه جان! مهر وطن کار وفاداران است

    بادساران هوا را به وطن حاجت نیست

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    نمونه ای از تاثیر ادبیات آلمان بر ادبیات معاصر ایران

    شعر پانزده سال گذشت نیما یوشیج

    شعر رهگذر فروغ فرخزاد

    شعری از محمد سعید میرزایی

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    مطالب بیشتر در:

    بیوگرافی هوشنگ ابتهاج

     

    اشعارهوشنگ ابتهاج

     

    مجموعه شعر سیاه مشق

     

    صفحه اینستاگرام هوشنگ ابتهاج

     

    کانال تلگرام هوشنگ ابتهاج

     

    من چه گویم که کسی را به سخن حاجت نیست

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «من چه گویم که کسی را به سخن حاجت نیست خفتگان را به سحرخوانی من حاجت نیست این شب آویختگان را چه ثمر مژده ی صبح؟ مرده را عربده ی خواب شکن حاجت نیست ای صبا مگذر از اینجا، که درین دوزخ روح خاک ما را به گل و سرو و سمن حاجت نیست» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین هوشنگ ابتهاج که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای هوشنگ ابتهاج بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «قصه پیداست ز خاکستر خاموشی ما خرمن سوختگان را به سخن حاجت نیست سایه جان! مهر وطن کار وفاداران است بادساران هوا را به وطن حاجت نیست» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر دوزخ روح هوشنگ ابتهاج

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دوزخ روح هوشنگ ابتهاج بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»