با-همه-مهر-و-با-منش-کینست

با همه مهر و با منش کینست – 85

  • دانلود دکلمه صوتی شعر با همه مهر و با منش کینست سعدی – غزل 85 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. چه کنم حظ بخت من اینست. شاید ای نفس تا دگر نکنی.

     

     

    شعر با همه مهر و با منش کینست – غزل 85 – سعدی

     

    با همه مهر و با منش کینست

    چه کنم حظ بخت من اینست

     

    شاید ای نفس تا دگر نکنی

    پنجه با ساعدی که سیمینست

     

    ننهد پای تا نبیند جای

    هر که را چشم مصلحت بینست

     

    مثل زیرکان و چنبر عشق

    طفل نادان و مار رنگینست

     

    دردمند فراق سر ننهد

    مگر آن شب که گور بالینست

     

    گریه گو بر هلاک من مکنید

    که نه این نوبت نخستینست

     

    لازمست احتمال چندین جور

    که محبت هزار چندینست

     

    گر هزارم جواب تلخ دهی

    اعتقاد من آن که شیرینست

     

    مرد اگر شیر در کمند آرد

    چون کمندش گرفت مسکینست

     

    سعدیا تن به نیستی درده

    چاره با سخت بازوان اینست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    با همه مهر و با منش کینست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر با همه مهر و با منش کینست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست سعدی – غزل 40

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی با همه مهر و با منش کینست

    با همه مهر و با منش کینست چه کنم حظ بخت من اینست

    با همه مهر می ورزد امّا با من بر سر کین است. چه می توانم کرد؟ این هم از بخت بَد من است.

    [حظّ = بهره، نصیب / بخت = اقبال و سعادت].

     

    معنی شاید ای نفس تا دگر نکنی

    شاید ای نفس تا دگر نکنی پنجه با ساعدی که سیمینست

    ای نَفس، شایسته است که دیگر با ساعد سیمین یار پنجه میفکنی.

    [شاید = از مصدر شایستن به معنی شایسته و سزاوار / ساعد سیمین = دست و بازوی سپید و زیبا / پنجه با کسی کردن = کنایه از ستیز و نزاع کردن، درافتادن با کسی].

     

    معنی ننهد پای تا نبیند جای

    ننهد پای تا نبیند جای هر که را چشم مصلحت بینست

    هر کسی که چشم مصلحت بین داشته باشد، تا جایی را نبیند به آنجا پای نمی گذارد.

    [مصلحت = صلاح اندیش].

     

    معنی مثل زیرکان و چنبر عشق

    مثل زیرکان و چنبر عشق طفل نادان و مار رنگینست

    داستان خردمندان و اسیر شدگان در حلقۀ عشق مَثل داستان کودک نادانی است که ندانسته با ماری خوش خط و خال بازی می کند.

    [زیرکان = عاقلان و دانایان / چنبر = حلقه و دایره].

     

    معنی دردمند فراق سر ننهد

    دردمند فراق سر ننهد مگر آن شب که گور بالینست

    عاشقی که درد جدایی به جان دارد نمی خوابد. مگر شبی که گور بستر و بالین باشد. یعنی تا زنده است خواب به چشمان او نمی آید.

    [دردمند = دردکش، رنجور و آزرده / سرنهادن = کنایه از خوابیدن، آرام و قرار گرفتن].

     

    معنی گریه گو بر هلاک من مکنید

    گریه گو بر هلاک من مکنید که نه این نوبت نخستینست

    به آشنایان بگو که برای هلاک شدن من اشک مریزید، زیرا این اوّلین باری نیست که کسی در راه دلدادگی جان می سپارد.

     

    معنی لازمست احتمال چندین جور

    لازمست احتمال چندین جور که محبت هزار چندینست

    تحمّل این مقدار ستم از یار ضروری است، زیرا محبّت و عشق نسبت به او هزار بار بیش از مقدار ستمی است که روا می دارد.

    [احتمال = بردباری، تحمّل کردن].

     

    معنی گر هزارم جواب تلخ دهی

    گر هزارم جواب تلخ دهی اعتقاد من آن که شیرینست

    اگر هزاران بار به من جواب تلخ بدهی، من بر این باورم که آن سخنان تلخ و آزار دهنده شیرین است.

     

    معنی مرد اگر شیر در کمند آرد

    مرد اگر شیر در کمند آرد چون کمندش گرفت مسکینست

    انسان اگر توانایی به دام انداختن شیر را هم داشه باشد، هنگامی که به کمند افتاد و اسیر شد، شخصی ناتوان است.

     

    معنی سعدیا تن به نیستی درده

    سعدیا تن به نیستی درده چاره با سخت بازوان اینست

    ای سعدی، آمادۀ هلاک و نیستی باش، زیرا درافتادن با معشوق توانا راهی جز این باقی نمی گذارد.

    [نیستی = فنا و نابودی / تن در دادن = راضی شدن و پذیرفتن / سخت بازوان = توانایان و زورمندان].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل با همه مهر و با منش کینست سعدی

    محمد حسن ارجمندی میگوید:

    سعدی در غزلیاتش بسیار به مفهوم «تسلیم» اشاره کرده است. او گاه در برخی از غزل‌ها از ابتدا تا پایان، تسلیم را فریاد می‌زند. تسلیم در نظر سعدی به معنای نداشتن اختیار نیست او عاشقی است که با اختیار امور خویش را به یار می‌سپارد. تسلیم یکی از مراحل متعالی سلوک عارفان است که در آن جایگاه به همه چیز از دوست خشنودند و یار نیز از انها خشنود.(رَضِیَ اللَّهُ عَنهُم وَرَضوا عَنهُ(آیه119 سوره مائده) و بیت آخر این غزل بر تسلیم دلالت دارد:

    سعدیا تن به نیستی درده………………..چاره با سخت بازوان اینست.

     

     

    معنی غزل با همه مهر و با منش کینست سعدی چیست؟

    با همه مهر می ورزد امّا با من بر سر کین است. چه می توانم کرد؟ این هم از بخت بَد من است.

    [حظّ = بهره، نصیب / بخت = اقبال و سعادت].

     

    شعر با همه مهر و با منش کینست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *