ای که نزد شه آبرو داری

ای که نزد شه آبرو داری

  • شعر ای که نزد شه آبرو داری _ ملک الشعرا بهار 

    خطاب به نزدیکان شاه

     

    ای که نزد شه آبرو داری

    ز چه دست از حیا برو داری

     

    شرم داری ز شه که گویی راست

    ای‌عجب‌شرمت از خدای کجاست‌؟‌!

     

    چون مجال سخن ز شه جویی

    سخن از دوستان خود گویی

     

    از چه هنگام نفع خویشتنت

    نیست قفل سکوت بر دهنت

     

    دادی و می‌دهی تو صاف و صریح

    نفع خود را به نفع شه‌ ترجیح

     

    گر دلت خیر شاه دارد دوست

    سخنی گو که خیر شاه در اوست

     

    خیر شاه است در نکوکاری

    نه درشتی و مردم‌آزاری

     

    تو به هرجا که پنجه بند کنی

    نالهٔ خلق را بلندکنی

     

    تا فزایی ز بهر شاه سپاه

    یا که افزون کنی خزینهٔ شاه

     

    این نه عشق خزینه و سپه است

    بلکه این دشمنی به پادشه است

     

    هست بهر چه این زر و لشکر

    جز که بهر سلامت کشور

     

    مرد نالان و خستهٔ محتاج

    چون کند کار و چون گزارد باج

     

    هر تجارت که سود بیش آورد

    دولت آن را به چنگ خویش آورد

     

    هر متاعی که سخت رایج بود

    یک به دَه بر خراج آن افزود

     

    هر زراعت که داشت منفعتی

    منحصر شد به دولت از جهتی

     

    زارع و پیشه‌ور ز دست شدند

    تاجران جمله ورشکست شدند

     

    خلق کشور همه فقیر وگدا

    همه نالان به پیشگاه خدا

     

    کای خداوند قادر ذوالمن

    ریشه ظلم را ز بیخ بکن

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    قالب: منظومه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    بررسی مؤلفه های سوررئالیسم و کارکردهای زبان سوررئال

    شهود، نماد و شعر

    تجلی و برخی کارکردهای اسطوره در اشعار شاعر معاصر

    بررسی مقایسه ای مرگ و زندگی در اشعار دو شاعر معاصر

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای که نزد شه آبرو داری

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای که نزد شه آبرو داری ز چه دست از حیا برو داری شرم داری ز شه که گویی راست ای‌عجب‌شرمت از خدای کجاست‌؟‌!» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «خلق کشور همه فقیر وگدا همه نالان به پیشگاه خدا کای خداوند قادر ذوالمن ریشه ظلم را ز بیخ بکن» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر خطاب به نزدیکان شاه ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خطاب به نزدیکان شاه ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *