شعر ای بر کمر زنار سان زلف چلیپا ریخته _ ادیب الممالک
المطلع الثانی
ای بر کمر زنار سان زلف چلیپا ریخته
لعل لب جان پرورت خون مسیحا ریخته
من در پی نوش لبت جان و دل و دین باختم
گردون نثار غبغبت عقد ثریا ریخته
رویت ز جنت آیه ای مویت ز شب پیرایه ای
بر صبح رویت سایه ای از شام یلدا ریخته
از برگ گل سیمین برت از مشک اذفر افسرت
ایزد تعالی پیکرت از در بیضا ریخته
گرچه تنت نساج صنع از برگ نسرین بافته
گوئی دلت صناع خلق از سنگ خارا ریخته
عکس رخ یار است این یا نور رخسار است این
با جذوه نار است این در طور سینا ریخته
آن فال فیروزش نگر روی دل افروزش نگر
مژگان دلدوزش نگر خون دل ما ریخته
تا ساقی رندان شده آتش بجانها در زده
دامانش در دست آمده گیسویش در پا ریخته
ابروی آن سیمین سلب خونم بریزد بی سبب
چون ماهیار بی ادب کو خون دارا ریخته
بر چهره آن نازنین موسی است خور در آستین
بر طره آن مه جبین مشک است عمدا ریخته
در جشن شه صاحب زمان بادام و شکر هر زمان
از منطق شکرفشان و ز چشم شهلا ریخته
این مطلع آمد خوبتر از عقد مروارید تر
چون طوطی طبعم شکر از نطق گویا ریخته
مطالب بیشتر در:
ادیب الممالکشعر مشروطه
وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعر: قصیده
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
درد دارد – حرف هایی که قرار نیست بگویی
گر کشتنیم چنان کش از بهر خدای – ۳۳۵
خرید: آب البالو، اسفناج، کچالو – او می آید
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
ای بر کمر زنار سان زلف چلیپا ریخته
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای بر کمر زنار سان زلف چلیپا ریخته لعل لب جان پرورت خون مسیحا ریخته من در پی نوش لبت جان و دل و دین باختم گردون نثار غبغبت عقد ثریا ریخته» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «در جشن شه صاحب زمان بادام و شکر هر زمان از منطق شکرفشان و ز چشم شهلا ریخته این مطلع آمد خوبتر از عقد مروارید تر چون طوطی طبعم شکر از نطق گویا ریخته» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر المطلع الثانی ادیب الممالک
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر المطلع الثانی ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024