شعر این جملههای طولانی سرانجام احمدرضا احمدی
این جملههای طولانی
سرانجام به خیابان طولانی
منتهی میشود
که تو در انتهای آن خیابان
ایستادهای
که در قلمروی آواز تو
حُزن روئیده است
اکنون به خاطر آن حُزن
تا سپیده در خیابان
منتظر میمانیم
اینان
سکوت ما را
در انتهای خیابان
لباسی
بیقواره و فرسوده
میدانند
پس چه مینوشیدیم
که گرم بود
چه مینوشیدیم
که در خیابان صبح شد
تو با سبدی از اندوه از خانه
به کوچه آمده بودی
سپس به خیابان آمده بودی
هنگام
که برگها در کنار تو
بر زمین ریخت
دانستی
پاییز است
اما دیرزمانی
ساحل بر ما آویخته بود
عشق را در آسمان خیابان بیخته بودیم
ناخالصیهای عشق از آسمان
بر ما میریخت
تکههایی از اندوه
حتی در شب
نور داشتند.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب
شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16
جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آب انبار
(اَ)(اِمر.)
۱- جایی سرپوشیده برای ذخیره کردن آب در زیرزمین.
۲- آبدان، آبگیر.
آب انداختن
(اَ تَ)(مص ل.)
۱- نطفه ریختن در رحم.
۲- ادرار کردن.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی احمدرضا احمدیاشعار احمدرضا احمدی
مجموعه شعر ویرانه های دل را به باد می سپارم
این جملههای طولانی
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «این جملههای طولانی سرانجام به خیابان طولانی منتهی میشود که تو در انتهای آن خیابان ایستادهای که در قلمروی آواز تو حُزن روئیده است اکنون به خاطر آن حُزن تا سپیده در خیابان منتظر میمانیم» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «هنگام که برگها در کنار تو بر زمین ریخت دانستی پاییز است اما دیرزمانی ساحل بر ما آویخته بود عشق را در آسمان خیابان بیخته بودیم ناخالصیهای عشق از آسمان بر ما میریخت تکههایی از اندوه حتی در شب نور داشتند.» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر این جمله های احمدرضا احمدی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر این جمله های احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023