اگر من آسمان خیلی از پایتختهای جهان را احمدرضا احمدی
اگر من
آسمان خیلی از پایتختهای جهان را
ندیده باشم
چگونه میتوانم در – تندباد در شعرها – در رفتار روزانهی
تاکستانها
هنگام وزش باد
در ملافههای سفید تابستانی
از آنها سخن بگویم
گزافه نیست:
در یک بامداد تابستانی هنگامی که سبدی از گیلاسهای
صبحگاهی را از درختان کندند بکنار بستر من آوردند
گمان داشتم دیگر پایان جهان است و پس از
خوردن این سبد گیلاس جهان در میوهها و
آتش کبریتها غرق میشود
غلو و گزافه نیست:
در یک بامداد پاییزی هنگام که برگهای روز و شب بر
تنم آوار شد از شهرستان کودکیام سبدها – سبدها
شاخههای مملو از پسته به کنار بستر من آوردند گمان
داشتم عمرم بهپایان است و هنگام که پستهها را از
پوست رها کنم در آسمان لاجوردی رها میشوم و در
پایان جهان هنگامی دوباره به زمین پای گذارم که همهی
زمین دریا است و من با لباسهای پاییزی در دریا رها
میشوم، غرق میشوم.
در یک بامداد زمستانی هنگام که برفها و بورانها بر
تنم آوار شد – آوازهای زمستانی را شنیدم – از سرما
بود که گفتم پایان جهان نزدیک است پس برف – برف
– برف.
دیگر نه گزافه است نه غلو است
نه حدس است نه گمان است
سکوت دوباره در خانهی ما آغاز میشود درختان در
شرجی تابستان جوانه میزنند درختان در شرجی
تابستان گم میشوند از پارچههای سفید شوربختی
ما میریزد از
نگاه تو در زیر آسمان لاجوردی
تنها پایتختی که دیدم ذوب میشود
دیدم
دیدم
بر زمین گندم میبارد
بر زمین اشک گرم میبارد
من نان گرم را دوست دارم.
برای ماهور…
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب
شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16
جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی احمدرضا احمدیاشعار احمدرضا احمدی
مجموعه اشعار از نگاه تو در زیر آسمان لاجوردی
اگر من آسمان خیلی از پایتختهای جهان را
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «اگر من آسمان خیلی از پایتختهای جهان را ندیده باشم چگونه میتوانم در – تندباد در شعرها – در رفتار روزانهی تاکستانها هنگام وزش باد در ملافههای سفید تابستانی از آنها سخن بگویم» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «تابستان گم میشوند از پارچههای سفید شوربختی ما میریزد از نگاه تو در زیر آسمان لاجوردی تنها پایتختی که دیدم ذوب میشود دیدم دیدم بر زمین گندم میبارد بر زمین اشک گرم میبارد من نان گرم را دوست دارم.» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر اگر من احمدرضا احمدی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر اگر من احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023