افتاد به حمام‌، رهم سوی خزینه

افتاد به حمام‌، رهم سوی خزینه

  • شعر افتاد به حمام‌، رهم سوی خزینه ملک الشعرا بهار

    خزینۀ حمام

     

    افتاد به حمام‌، رهم سوی خزینه

    ترکید کدوی سرم از بوی خزینه

     

    من توی خزینه نروم هیچ و ز بیرون

    مبهوت‌ شوم‌ چون نگرم‌ سوی‌ خزینه

     

    چون کاسهٔ «‌بزقرمهٔ‌» پرقرمهٔ کم‌آب

    پر آدم و کم‌آب بود توی خزبنه

     

    گه آبی و گه سبز شود چون پرطاوس

    آن موج لطیفی که بود روی خزینه

     

    گر کودک بی‌مو ز خزینه بدر آید

    پرپشم شود پیکرش از موی خزینه

     

    موی بدن و چرک و حنا و کف صابون

    آبیست که جاری بود از جوی خزینه

     

    چون جمجمهٔ مردهٔ سی روزه دهد بوی

    آن خوی که چکد از خم ابروی خزینه

     

    سرگین گرو از عطر برد، گر بگشاید

    عطار سپس دکه به پهلوی خزینه

     

    با جبههٔ پرچین و لب عربده‌جویش

    گرم و تر و چسبنده بود خوی خزینه

     

    از لای کش احوال دل خستهٔ او پرس

    چون رنگ طبیعی پرد از روی خزینه

     

    پیکر شودش زرد به رنگ مگس نحل

    هرکس که برون رفت ز کندوی خزینه

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    فغان از این جهان و ابتلای او

    مرا دلی است ز دست زمانه غرقه به خون

    حراج عشق – چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم

    45 – چنین در دفتر آورد آن سخن‌سنج – نالیدن شیرین در جدائی خسرو

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    افتاد به حمام‌، رهم سوی خزینه

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «افتاد به حمام‌، رهم سوی خزینه ترکید کدوی سرم از بوی خزینه من توی خزینه نروم هیچ و ز بیرون مبهوت‌ شوم‌ چون نگرم‌ سوی‌ خزینه» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «از لای کش احوال دل خستهٔ او پرس چون رنگ طبیعی پرد از روی خزینه پیکر شودش زرد به رنگ مگس نحل هرکس که برون رفت ز کندوی خزینه» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر خزینۀ حمام ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خزینۀ حمام ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *