جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را

جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را – 21

  • دکلمه صوتی شعر جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را مولانا – غزل 21 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. از زعفران روی من رو می‌بگردانی چرا یا این دل خون خواره را لطف و مراعاتی بکن.

     

    شعر جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را مولانا – غزل 21

     

    جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را

    از زعفران روی من رو می‌بگردانی چرا

     

    یا این دل خون خواره را لطف و مراعاتی بکن

    یا قوت صبرش بده در یفعل الله ما یشا

     

    این دو ره آمد در روش یا صبر یا شکر نعم

    بی شمع روی تو نتان دیدن مر این دو راه را

     

    هر گه بگردانی تو رو آبی ندارد هیچ جو

    کی ذره‌ها پیدا شود بی‌شعشعه شمس الضحی

     

    بی باده تو کی فتد در مغز نغزان مستی یی

    بی عصمت تو کی رود شیطان بلا حول و لا

     

    نی قرص سازد قرصی یی مطبوخ هم مطبوخیی

    تا درنیندازی کفی ز اهلیله خود در دوا

     

    امرت نغرد کی رود خورشید در برج اسد

    بی تو کجا جنبد رگی در دست و پای پارسا

     

    در مرگ هشیاری نهی در خواب بیداری نهی

    در سنگ سقایی نهی در برق میرنده وفا

     

    سیل سیاه شب برد هر جا که عقلست و خرد

    زان سیلشان کی واخرد جز مشتری هل اتی

     

    ای جان جان جزو و کل وی حله بخش باغ و گل

    وی کوفته هر سو دهل کای جان حیران الصلا

     

    هر کس فریباند مرا تا عشر بستاند مرا

    آن کم دهد فهم بیا گوید که پیش من بیا

     

    زان سو که فهمت می‌رسد باید که فهم آن سو رود

    آن کت دهد طال بقا او را سزد طال بقا

     

    هم او که دلتنگت کند سرسبز و گلرنگت کند

    هم اوت آرد در دعا هم او دهد مزد دعا

     

    هم ری و بی و نون را کردست مقرون با الف

    در باد دم اندر دهن تا خوش بگویی ربنا

     

    لبیک لبیک ای کرم سودای تست اندر سرم

    ز آب تو چرخی می‌زنم مانند چرخ آسیا

     

    هرگز نداند آسیا مقصود گردش‌های خود

    کاستون قوت ماست او یا کسب و کار نانبا

     

    آبیش گردان می‌کند او نیز چرخی می‌زند

    حق آب را بسته کند او هم نمی‌جنبد ز جا

     

    خامش که این گفتار ما می‌پرد از اسرار ما

    تا گوید او که گفت او هرگز بننماید قفا

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    مولانا قالب: غزل وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)

     

    جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر چندانک خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را مولانا است. این قطعه‌ها توسط پری ساتکنی عندلیب و سیده سحر حسینی و سهیل قاسمی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    معنی یا این دل خون خواره را لطف و مراعاتی بکن

    یا این دل خون خواره را لطف و مراعاتی بکن یا قوت صبرش بده در یفعل الله ما یشا.

    این دلی را که خون در آن جریان دارد مورد عنایت قراربده و تحمل آنچه را برایش مقدر کردی براو هموار کن.

     

    معنی هر گه بگردانی تو رو آبی ندارد هیچ جو

    هر گه بگردانی تو رو آبی ندارد هیچ جو کی ذره‌ها پیدا شود بی‌شعشعه شمس الضحی.

    تابش نورخورشید و انعکاس آن از ذره ها دیدن ذرات را ممکن میسازد توانایی بشری هم بی تابش نور الهی (بهره بردن از کائنات )ظاهر نمی گردد.

     

    معنی بی باده تو کی فتد در مغز نغزان مستی یی

    بی باده تو کی فتد در مغز نغزان مستی یی بی عصمت تو کی رود شیطان بلا حول و لا.

    اگر پرده پوشی تونبود ابلیس به یگانگی تو ایمان نمی آورد (ستارالعیوب ).

     

    معنی امرت نغرد کی رود خورشید در برج اسد

    امرت نغرد کی رود خورشید در برج اسد بی تو کجا جنبد رگی در دست و پای پارسا.

    بی تو رگی بربدن انسان پرهیزگار نمی جنبد دستور تو نباشد خورشید غروب نمیکند (قدما برج اسد را خانه ی خورشید می دانستند ).

     

    معنی در مرگ هشیاری نهی در خواب بیداری نهی

    در مرگ هشیاری نهی در خواب بیداری نهی در سنگ سقایی نهی در برق میرنده وفا.

    بعداز مرگ زنده میکنی چنانچه بعد از خواب بیدارمان میکنی از سنگ چشمه جریان پیدامیکند و از رعدوبرق زمین بارور میشود (برخی قارچهای خوراکی بعداز رعد و برق در زیر زمین نمودار می شوند ).

     

    معنی سیل سیاه شب برد هر جا که عقلست و خرد

    سیل سیاه شب برد هر جا که عقلست و خرد زان سیلشان کی واخرد جز مشتری هل اتی.

    سیاهی شب عقل و هوش را میبرد اگر شفاعت امیرالمومنین نباشد دوباره هشیاری را به دست نمی آورند .(اشاره دارد به حکومت امویان )

     

    معنی ای جان جان جزو و کل وی حله بخش باغ و گل

    ای جان جان جزو و کل وی حله بخش باغ و گل وی کوفته هر سو دهل کای جان حیران الصلا

    توعصاره ی روح کل و جزئی که باغ و گل را پوشش حمایت میدهی و ددر هر سو جانهایی (ارواحی )را که به حیرت (مقامی در عرفان )رفته اند به سوی خود میخوانی .

     

    معنی هر کس فریباند مرا تا عشر بستاند مرا

    هر کس فریباند مرا تا عشر بستاند مرا آن کم دهد فهم بیا گوید که پیش من بیا.

    دیگران مرا فریب می دهند که چیزی به نفع خود از ما بستانند آن کسی که فهم و شعور داده تا سیر و سلوک بیاموزم مرا به سوی خود میخواهد بی چشم داشتی .

     

    معنی زان سو که فهمت می‌رسد باید که فهم آن سو رود

    زان سو که فهمت می‌رسد باید که فهم آن سو رود آن کت دهد طال بقا او را سزد طال بقا.

    در هر زمینه ای استعداد داری باید در آن مسیر حرکت کنی جاودانگی مال کسی است که عمر طولانی به بنده اش داده است .

     

    معنی هم او که دلتنگت کند سرسبز و گلرنگت کند

    هم او که دلتنگت کند سرسبز و گلرنگت کند هم اوت آرد در دعا هم او دهد مزد دعا.

    شادی و غم را خدا میدهد و اوست که به تو دعا کردن میاموزد و دعای تورا اجابت میکند .

     

    معنی هم ری و بی و نون را کردست مقرون با الف

    هم ری و بی و نون را کردست مقرون با الف در باد دم اندر دهن تا خوش بگویی ربنا.

    او به تو قدرت ادای کلمات و سخن گفتن را آموخته است و در کلمات قدرتی نهاده که تو خدایت را بخوانی “ربنا”

     

    معنی لبیک لبیک ای کرم سودای تست اندر سرم

    لبیک لبیک ای کرم سودای تست اندر سرم ز آب تو چرخی می‌زنم مانند چرخ آسیا.

    اطاعت میکنم ای منشا کرم و سخا .ازرونقی که تو به زندگیم دادی انگونه به رقص می آیم که شبیه گردش چرخشهای آسیاب است (دامن رقصنده های سماع دقیقا مثل چرخش آسیاب دستی می چرخد )

     

    معنی هرگز نداند آسیا مقصود گردش‌های خود

    هرگز نداند آسیا مقصود گردش‌های خود کاستون قوت ماست او یا کسب و کار نانبا.

    آسیاب نمیداند برای چه میچرخد برای تهیه ی روزی ما ؟یا برای رونق کسب و کار نانوا ولی میچرخد .

    معنی خامش که این گفتار ما می‌پرد از اسرار ما

    خامش که این گفتار ما می‌پرد از اسرار ما تا گوید او که گفت او هرگز بننماید قفا.

    ساکت باش که این سخنان را باید کسی بگوید که حرفهایش عواقبی نداشته باشد .

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را

    بهروز می گوید:
    این گفتار چنان ناب و بی نظیر است که هضم آن نیازمند. گذر زمان و کسب تجارب معنوی است. شمس در مقالات خواندن قرآن را به خوردن غذا تشبیه میکند که تا یک لقمه نجویده و هضم نکرده ای قصد لقمه دیگر نکن به همین علت هم قرآن طی سالیان و تدریجا بر پیامبر نازل شد چون پربار و گران مایه بود. کلام شمس و مولانا نیز از همان جنس است و بصورت شعر به رمز درآمده است تا از چشمان نالایق مستور بماند.
    در 2 بیت آخر اشاره میکند که
    آبیش گردان می‌کند او نیز چرخی می‌زند
    حق آب را بسته کند او هم نمی‌جنبد ز جا
    خامش که این گفتار ما می‌پرد از اسرار ما
    تا گوید او که گفت او هرگز بننماید قفا
    آنچه گاها فاش میکند اسرار است و از او نیست. با این حال مولانا در فیه مافیه قرآن را کتابی میداند که هم عوام و هم خواص میتوانند از آن بهره مند شوند همانند مادری که هم طفل او و هم شوی او از او بهرمند می شوند و لذت برمیگیرند اما به طرق مختلف. این مثل در مورد آثار شمس و مولانا نیز صادق است.

    این گفتار چنان ناب و بی نظیر است که هضم آن نیازمند. گذر زمان و کسب تجارب معنوی است. شمس در مقالات خواندن قرآن را به خوردن غذا تشبیه میکند که تا یک لقمه نجویده و هضم نکرده ای قصد لقمه دیگر نکن به همین علت هم قرآن طی سالیان و تدریجا بر پیامبر نازل شد چون پربار و گران مایه بود. کلام شمس و مولانا نیز از همان جنس است و بصورت شعر به رمز درآمده است تا از چشمان نالایق مستور بماند. هرچند مخاطب فارسی زبان ممکن است خود را خوش شانس فرض کند که بدون واسطه قادر به خواندن این اشعار است اما به ندرت کسی فراتر از حض ظاهری و زیبایی شعری راهی به این اشعار میبرد حتی کسانی که در ادبیات فارسی حرفه ای و دارای اسم و رسم و مدارک دانشگاهی هستند تنها آن را تفسیر به رای میکنند. مثل کسانی که تمام عمر قرآن با صوت میخوانند اما از معنا فقیرند.
    «عارفان قرآن، خود سخت در تنگنااند، آن کس که اول عارف کلام شد او را خود خبر نیست که در جهان قرآنی هست. بعد از آن که عارف کلام شد بر قرآن گذری کرد، او در تنگنا نباشد، زیرا که پیش از قرآن یافتن او فراخنا یافت، او داند شرح قرآن کردن»

    در 2 بیت آخر اشاره میکند که
    آبیش گردان می‌کند او نیز چرخی می‌زند
    حق آب را بسته کند او هم نمی‌جنبد ز جا
    خامش که این گفتار ما می‌پرد از اسرار ما
    تا گوید او که گفت او هرگز بننماید قفا
    آنچه گاها فاش میکند اسرار است و از او نیست. با این حال مولانا در فیه مافیه قرآن را کتابی میداند که هم عوام و هم خواص میتوانند از آن بهره مند شوند همانند مادری که هم طفل او و هم شوی او از او بهرمند می شوند و لذت برمیگیرند اما به طرق مختلف. این مثل در مورد آثار شمس و مولانا نیز صادق است.

    اولدوز می گوید:
    هرگز نداند آسیا مقصود گردشهای خود …
    اجزا نمیدونن هدف چیه، مثلا سلول مغز من نمی دونه کمال چیه، ولی وقتی این اجزا جمع میشن یه جا و کلیتی رو تشکیل میدن، این کلیت هدف پیدا میکنه، آرزو پیدا میکنه . و این کلیت حرف بزرگی میخواد بزنه. ما جز هستیم و او کل . همون طور که سلول من جز هست و من کل او.

     

     

    شعر جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را اثر کیست؟

    این شعر اثر مولانا است.

     

    معنی یا این دل خون خواره را لطف و مراعاتی بکن چیست؟

    این دلی را که خون در آن جریان دارد مورد عنایت قراربده و تحمل آنچه را برایش مقدر کردی براو هموار کن.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»