اتفاقم-به-سر-کوی-کسی-افتاده‌ست

اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست – 58

  • دانلود دکلمه صوتی شعر اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست سعدی – غزل 58 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. که در آن کوی چو من کشته بسی افتاده‌ست خبر ما برسانید به مرغان چمن.

    شعر اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست – غزل 58 – سعدی

     

    اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست

    که در آن کوی چو من کشته بسی افتاده‌ست

     

    خبر ما برسانید به مرغان چمن

    که هم‌آواز شما در قفسی افتاده‌ست

     

    به دلارام بگو ای نفس باد سحر

    کار ما همچو سحر با نفسی افتاده‌ست

     

    بند بر پای تحمل چه کند گر نکند

    انگبین است که در وی مگسی افتاده‌ست

     

    هیچکس عیب هوس باختن ما نکند

    مگر آنکس که به دام هوسی افتاده‌ست

     

    سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند

    که همه عمر به چوگان کسی افتاده‌ست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، سهیل قاسمی، محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و پری ساتکنی عندلیب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر مرا دوست بدار اندکی ولی طولانی کریستوفر مارلو

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست

    اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست که در آن کوی چو من کشته بسی افتاده‌ست

    تقدیر و سرنوشت مرا به سر کوی تو هدایت کرد که پیش از من کسانی بدانجا رفته و از پای درآمده اند.

    [اتّفاق = تقدیر و سرنوشت].

     

    معنی خبر ما برسانید به مرغان چمن

    خبر ما برسانید به مرغان چمن که هم‌آواز شما در قفسی افتاده‌ست

    خبر ما را به بلبلان برسانید و به آنها بگویید که عاشقی همانند شما در کوی عشق اسیر قفسی گشته است.

    [چمن = سبزه و گیاه، مجازا به معنی باغ / مرغان چمن = کنایه از بلبلان].

     

    معنی به دلارام بگو ای نفس باد سحر

    به دلارام بگو ای نفس باد سحر کار ما همچو سحر با نفسی افتاده‌ست

    ای نسیم صبحگاهی، به معشوق ما بگو که ما همانند سحر که به سرعت به پایان می رسد، در شرف نابودی قرار گرفته ایم و زندگی ما به نفسی بسته است. پس ما را دریاب.

    [دلآرام = کنایه از معشوق].

     

    معنی بند بر پای تحمل چه کند گر نکند

    بند بر پای تحمل چه کند گر نکند انگبین است که در وی مگسی افتاده‌ست

    اگرانسانِ گرفتار و پای در بند در اسارت شکیبایی نکند چه کند؟ گویی آن بند همانند عسلی است که زنبوری در آن افتاده باشد که رهایی از آن برایش ممکن نیست.

    [بند بر پای = دربند و گرفتار / انگبین = عسل].

     

     

    معنی هیچکس عیب هوس باختن ما نکند

    هیچکس عیب هوس باختن ما نکند مگر آنکس که به دام هوسی افتاده‌ست

    هیچ کس بر عشق ورزی ما خرده نخواهد گرفت. مگر کسی که عشق را تجربه کرده و به دام آن افتاده باشد.

    [هوس باختن = هوس ورزیدن، هوس بازی کردن / در این بیت «هوس» به «دام» تشبیه شده است].

     

    معنی سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند

    سعدیا حال پراکندهٔ گوی آن داند که همه عمر به چوگان کسی افتاده‌ست

    ای سعدی، کسی احوال پریشانِ گوی را درمی یابد که خود روزگاری چون گوی اسیر چوگان معشوق بوده و سرگردانی و پریشانی را تجربه کرده باشد.

    [پراکنده = پریشان / گوی = توپ و گلوله ای چوبین که در بازی چوگان از آن استفاده می شود / چوگان = چوبی با دستۀ راست و باریک و سرِ کج که با آن در چوگان بازی گوی را می زنند / به چوگان کسی افتادن = کنایه از اسیر و گرفتار کسی شدن].

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست سعدی

    هاله میگوید:

    بیت اول این شعر با شعری از حافظ هم مفهوم است که حافظ می فرمایند
    ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
    بر حذر باش که سر می شکند دیوارش.

     

    الهام ملک محمدی میگوید:

    زیر پایت که نشستم شرفم والا رفت
    حال گویی که از این لانه خسی افتاده است
    این تک بیت رو هم بنده تقدیم می کنم به استاد سخن مان.

     

    کوروش میگوید:

    درود بر عزیزان
    بداهه تقدیمتان
    حال من حال نجیبی است که در کوچه تنگ
    نظری بر تن اش از بوالهوسی افتاده است.

     

     

    معنی غزل اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست سعدی چیست؟

    تقدیر و سرنوشت مرا به سر کوی تو هدایت کرد که پیش از من کسانی بدانجا رفته و از پای درآمده اند.

    [اتّفاق = تقدیر و سرنوشت].

     

    شعر اتفاقم به سر کوی کسی افتاده‌ست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»