آن-تویی-یا-سرو-بستانی-به-رفتار-آمده‌ست

آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست – 59

  • دانلود دکلمه صوتی شعر آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست سعدی – غزل 59 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. یا ملک در صورت مردم به گفتار آمده‌ست آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار.

    شعر آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست – غزل 59 – سعدی

     

    آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست

    یا ملک در صورت مردم به گفتار آمده‌ست

     

    آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار

    باز می‌بینم که در عالم پدیدار آمده‌ست

     

    عود می‌سوزند یا گل می‌دمد در بوستان

    دوستان یا کاروان مشک تاتار آمده‌ست

     

    تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتاد

    هر چه می‌بینم به چشمم نقش دیوار آمده‌ست

     

    ساربانا یک نظر در روی آن زیبا نگار

    گر به جانی می‌دهد اینک خریدار آمده‌ست

     

    من دگر در خانه ننشینم اسیر و دردمند

    خاصه این ساعت که گفتی گل به بازار آمده‌ست

     

    گر تو انکار نظر در آفرینش می‌کنی

    من همی‌گویم که چشم از بهر این کار آمده‌ست

     

    وه که گر من بازبینم روی یار خویش را

    مرده‌ای بینی که با دنیا دگر بار آمده‌ست

     

    آن چه بر من می‌رود در بندت ای آرام جان

    با کسی گویم که در بندی گرفتار آمده‌ست

     

    نی که می‌نالد همی در مجلس آزادگان

    زان همی‌ نالد که بر وی زخم بسیار آمده‌ست

     

    تا نپنداری که بعد از چشم خواب آلود تو

    تا برفتی خوابم اندر چشم بیدار آمده‌ست

     

    سعدیا گر همتی داری منال از جور یار

    تا جهان بوده‌ست جور یار بر یار آمده‌ست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست سعدی است. این قطعه‌ها توسط حمیدرضا محمدی، سهیل قاسمی، رامین کریمی، محسن لیله‌کوهی و سعیده تهرانی‌نسب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر مرا دوست بدار اندکی ولی طولانی کریستوفر مارلو

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست

    آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست یا ملک در صورت مردم به گفتار آمده‌ست

    ای محبوب من، نمی دانم این تو هستی یا سرو بوستانی است که به حرکت درآمده. یا شاید فرشته ای است که همانند مردم سخن می گوید.

    [رفتار = رفتن، خرامیدن / صورت مردم = صورت و شکل مردم و انسان].

     

    معنی آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار

    آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار باز می‌بینم که در عالم پدیدار آمده‌ست

    آن معشوق پری وشی که مدّت های دراز از چشم مردم پنهان بوده، باز می بینم که در جهان آشکار گشته است.

    [پری = جنّ مؤنّث که موجودی است از عالَم غیر مرئی که با جمال خود انسان را می فریبد].

     

    معنی عود می‌سوزند یا گل می‌دمد در بوستان

    عود می‌سوزند یا گل می‌دمد در بوستان دوستان یا کاروان مشک تاتار آمده‌ست

    ای دوستان، این بوی خوشی که به مشام می رسد، بوی گل است یا بوی عود که فضا را پُر کرده است؟ یا کاروانی است که با خود مشک حمل می کند؟

    [عود = به چوب هر درخت گفته می شود، چوب سیاه رنگی است که چون بر آتش قرار دهند، دودش بوی خوش می دهد / دمیدن = پراکنده شدن بوی خوش (فرهنگ لغت) / مُشک = ماده ای است سیاه رنگ که در زیرِ شکم جنس نرِ آهوی خُتن قرار دارد و بسیار خوشبو و معطر است / تاتار = نام قبیله ای از مغول بود که بعدها بر بعضی از قبایل آسیای مرکزی اطلاق می شد و آهوی مشک در ختا، خُتن و تاتارستان زندگی می کرد و مشک تاتاری معروف بوده است].

     

    معنی تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتاد

    تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتاد هر چه می‌بینم به چشمم نقش دیوار آمده‌ست

    از زمانی که با نقش و نگار چهره اش آشنا شده ام. هر نقش و نگار دیگری که می بینم، در نظرم نقش بی جان روی دیوار است.

    [نقش = نشان و اثر، عکس و تصویر].

     

    معنی ساربانا یک نظر در روی آن زیبا نگار

    ساربانا یک نظر در روی آن زیبا نگار گر به جانی می‌دهد اینک خریدار آمده‌ست

    ای ساربان، اگر آن محبوب زیبارو برای یک بار نگریستن بر چهره اش جانی طلب می کند، اینک من خریدار آن هستم.

    [ساربان = («سار» به معنی شتر است و «بان» پسوند محافظت و نگه داری است)،  کاروان سالار، کسی که پیشاپیش شتران حرکت می کند و آنها را هدایت می کند / نظر = نگاه / نگار = معشوق، یار زیباروی، از آن جهت که معشوق خود را آرایش می کند و زینت می دهد، به او نگار گفته اند].

     

    معنی من دگر در خانه ننشینم اسیر و دردمند

    من دگر در خانه ننشینم اسیر و دردمند خاصه این ساعت که گفتی گل به بازار آمده‌ست

    من دیگر اسیر و دردمند در خانه نمی مانم، به ویژه در این لحظه که پنداری گل به تجلّی درآمده است.

     

    معنی گر تو انکار نظر در آفرینش می‌کنی

    گر تو انکار نظر در آفرینش می‌کنی من همی‌گویم که چشم از بهر این کار آمده‌ست

    اگر تو نگریستن بر صُنع الهی را باور نمی داری، من می گویم که دیدگان انسان فقط برای دیدن این آفریده ها در سر نهاده شده است.

     

    معنی وه که گر من بازبینم روی یار خویش را

    وه که گر من بازبینم روی یار خویش را مرده‌ای بینی که با دنیا دگر بار آمده‌ست

    چه نیکوست اگر من دوباره چهرۀ یار را مشاهده نمایم. تو مرده ای را خواهی دید که بار دیگر زنده شده و حیات یافته است.

    [وه = خوشا، نیکا، چه نیک و خوش باشد / با = به معنی «به» (لغت نامه)].

     

    معنی آن چه بر من می‌رود در بندت ای آرام جان

    آن چه بر من می‌رود در بندت ای آرام جان با کسی گویم که در بندی گرفتار آمده‌ست

    ای آرام دل من، مشقّتی را که من در بند بلای عشقت تحمّل می کنم، فقط به کسی می گویم که خود پیشتر گرفتار چنین رنجی شده و تجربه ای در آن باب دارد.

    [بند = گرفتاری، زندان / آرام جان = کنایه از محبوب و معشوق].

     

    معنی نی که می‌نالد همی در مجلس آزادگان

    نی که می‌نالد همی در مجلس آزادگان زان همی‌ نالد که بر وی زخم بسیار آمده‌ست

    نی که همواره در محفل آزادگان ناله سر می دهد به این دلیل است که آن را به ضرب تیغ از نیستان جدا کرده اند و هنگام سوراخ کردن داغ هایی بر وی نهاده اند. [برای آنکه نی هنگام سوراخ شدن تَرک نخورد، میلۀ فلزی را داغ کرده، بر آن می نهاده اند].

     

    معنی تا نپنداری که بعد از چشم خواب آلود تو

    تا نپنداری که بعد از چشم خواب آلود تو تا برفتی خوابم اندر چشم بیدار آمده‌ست

    زنهار، تصور نکنی که بعد تماشای دیدگان خمارآلود تو از آن پس که مرا تَرک کردی، خواب به چشمان بیدارم آمده است.

    [تا (اوّل) = زنهار / تا (دوم) = حرف ربط است].

     

    معنی سعدیا گر همتی داری منال از جور یار

    سعدیا گر همتی داری منال از جور یار تا جهان بوده‌ست جور یار بر یار آمده‌ست

    ای سعدی، اگر در عشق کمر همّت بسته و قصد وصال داری، از جفای یار شِکوه مکن، زیرا تا دنیا بوده، این رسم جفای معشوق بر عاشق وجود داشته است.

    [همّت = در لغت به معنی بلند نظری است، و در نزد صوفیان قصد و کوشش دل است به جمیع قوای روحانی به جانب حق برای حصول کمال خود و یا دیگری].

     

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست سعدی

    منصور گروسی میگوید:

    این توئی یا سرو بستانی به رفتار امدست ؟
    خطاب به یارست و سئوال از یار
    که : این تو هستی یا سرو بستان در حال راه رفتن است ؟
    به رفتار امدست : یعنی به راه رفتن امده
    یا ملک در صورت مردم به گفتار امدست ؟
    باز هم سئوال از یارست
    به این مفهوم که : سرو بستان به رفتار امده
    یا تو ملکی هستی که در صورت انسان سخن میگویی ؟
    مردم : بمعنای انسان است در این بیت

     

    ناشناس میگوید:

    نی که می‌نالد همی در مجلس آزادگان
    زان همی‌نالد که بر وی زخم بسیار آمدست
    نای که می نالد همی در مجلس آزادگان
    زخم=خراش و بریدگی تن و پوست(نای} با آلت توک تیز
    اشاره به نای که از نیزار با بریدن بند یا گره جدا شود و باز آن را بیشتر میخراشند و سفته میکنند تا بشود نواخت.
    نام دیگر آن نای و نال است پس نای/نال همی نالد

     

    فرزانه رضایی میگوید:

    آقا محمد کاظم واله اصفهانی غزلی به اقتفای این غزل سعدی سروده است و همچنین مصرع آخر این غزل را در شعر خود تضمین کرده است.
    مطلع این غزل این بیت است
    بهر کاری دلبری سر خوش به بازار آمدست
    دوستان فکری که یارم بر سر کار آمدست
    بیت تخلص این غزل:
    شکوه از جورش مکن واله که سعدی گفته است
    تا جهان بودست جور یار بر یار آمدست

     

     

    معنی غزل آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست سعدی چیست؟

    ای محبوب من، نمی دانم این تو هستی یا سرو بوستانی است که به حرکت درآمده. یا شاید فرشته ای است که همانند مردم سخن می گوید.

    [رفتار = رفتن، خرامیدن / صورت مردم = صورت و شکل مردم و انسان].

     

    شعر آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»