سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری – شعر سبز و بنفش و نارنجی سیمین بهبهانی
سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری
آویز لاله ها لرزان ، جوبار رنگ ها جاری
رقص هزار پروانه، بر سبزه های پر شبنم
نقش هزار نیلوفر ، بر موج های زنگاری
با پلک نیمه باز امشب ، خیل سیاه مژگانم
نخ ها کشیده در سوزن ، از جنس خواب و بیداری
از نور پیکری دارم ، با پای نرم چابک پو
سرگرم سرسرک بازی، در پهنهٔ سبکباری
ای عشق ، نوجوان بودم، هفده بهار گل با من
هفده بهار یغما شد ، در ترکتاز تاتاری
مردی ز راه دور آمد ، پوزار قرن ها با او
هفده بهار با او شد ، هفتاد سال بیزاری
من چند ساله ام امشب ، می دانم و نمی دانم
با این شراب می باید ، دفع بلای هشیاری
ای عشق جای رویا کن ، این پلک نیمه بازم را
تا ماه و تیله هایش را ، از آسمان فرود آری
ای تلیه باز سرگردان ، من بکر خانه پروردم
مینای سر به مهرم را، سر ناگشوده نگذاری
ای عشق در سرم امشب ، گرداب نور می چرخد
سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250
تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
آب
[ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب میشده. معانی کنایی آب:
۱- آبرو.
۲- جلا، درخشندگی.
۳- رونق.
۴- اشک.
۵- عرق.
۶- نازکی.
۷- شادابی.
۸- زیبایی و شکوه.
۹- مَنی، نطفه.
۱۰ - ارج، قیمت.
۱۱ - پیشاب، ادرار.
۱۲ - عصاره، شیره.
۱۳ - رود، نهر.
۱۴ - بزاق، آب دهان. ؛ ~در هاون کوبیدن کار بیهوده کردن. ؛ ~از ~ تکان نخوردن ک نایه از: آرام بودن اوضاع و احوال. ؛ ~ از دست نچکیدن کنایه از: نهایت خست و پول دوستی. ؛ ~ از سر گذشتن بی فایده شدن چاره و تدبیر. ؛ ~ از دریا بخشیدن از دیگران مایع گذاشتن، از حساب دیگران بخشیدن. ؛ ~بر در کسی ریختن خدمت آن کس را کردن. ؛ ~ پاکی روی دست کسی ریختن اتمام حجت کردن، حرف آخر را زدن. ؛ ~زیر پوست کسی رفتن کنایه از: چاق شدن. ؛ از ~ گل آلود ماهی گرفتن از وضع آشفته سوء استفاده کردن. ؛~ از چیزی خوردن از آن چیز بهره مند شدن.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی سیمین بهبهانیتلگرام سیمین بهبهانی
اینستاگرام سیمین بهبهانی
سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری آویز لاله ها لرزان ، جوبار رنگ ها جاری رقص هزار پروانه، بر سبزه های پر شبنم نقش هزار نیلوفر ، بر موج های زنگاری» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «ای تلیه باز سرگردان ، من بکر خانه پروردم مینای سر به مهرم را، سر ناگشوده نگذاری ای عشق در سرم امشب ، گرداب نور می چرخد سبز و بنفش و نارنجی، زرد و کبود و گلناری» از چه بیت هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر سبز و بنفش و نارنجی سیمین بهبهانی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر سبز و بنفش و نارنجی سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023