روزی اگر فرمان مرگ اید که ای مرد - در انتظار آن چنان روز

روزی اگر فرمان مرگ اید که ای مرد – در انتظار آن چنان روز

  • روزی اگر فرمان مرگ اید که ای مرد – در انتظار آن چنان روز

     

    روزی اگر فرمان مرگ اید که ای مرد
    از این همه عضوی که کنون در تن توست
    یک عضو رابگزین و باقی را رها کن
    می پرسم از تو
    از بین اعضایی که داری
    آیا کدامین عضو را برمی گزینی
    آیا کدامین را به خدمت می گماری ؟
    از بین مغز و قلب و گوش و دیده و دست
    آیا به دنبال کدامینت نظر هست ؟
    آیا تو مغز خسته را برمی گیزینی ؟
    مغزی که کارش جز خیال بی ثمر نیست
    آیا تو چشم بی زبان را می پسندی ؟
    چشمی که در فریاد خاموشش اثر نیست
    آیا تو قلب شرمگین را دوست داری؟
    قلبی که جز عاشق شدن هیچش هنر نیست
    آیا تو گوش بینوا را می پذیری ؟
    گوشی که گر از یاوه ها و برنتابد
    رندانه در تحسین او گویند : کر نیست
    زنهار ، زنهار
    زینان مباد هیچ یک را برگزینی
    زیرا که از اینان نصیبت جز ضرر نیست
    زیرا که در اینان هنر نیست
    اما اگر از من بپرسی
    من دست را بر می گزینم
    دستی که از هر گونه بند آزاد باشد
    دستی که انگشتانش از پولاد باشد
    دستی که گاهی سخت بفشارد گلو را
    دستی که با خون پاس دارد آبرو را
    دستی که آتش ذر سیاهی برفروزد
    دستی که پیش زورگویان مشت گردد
    مشتی که لب ها را به دندان ها بدوزد
    مشتی که همچون پتک آهنگر بکوبد
    سندان سرد آسمان را
    مشتی که در هم بشکند با ضربه ی خویش
    آیینه ی جادوگران را
    آری ، اگر از من بپرسی
    من مشت را بر می گزینم
    شاید که فریادی براید از گلویی
    با مشت خشم آلود من پیوند گیرد
    آنگاه ، لبخندی صفای اشک یابد
    آنگاه ، اشکی پرتو لبخند گیرد
    در انتظار آنچنان روز
    بگذار تاپ یمان ببندیم
    بگذار تا با هم بگرییم
    بگذار تا با هم بخندیم
    اشک تو با لبخند من همداستان باد
    مشت تو چون فریاد من بر آسمان باد

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    روزی اگر فرمان مرگ اید که ای مرد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «روزی اگر فرمان مرگ اید که ای مرد از این همه عضوی که کنون در تن توست یک عضو رابگزین و باقی را رها کن می پرسم از تو از بین اعضایی که داری آیا کدامین عضو را برمی گزینی آیا کدامین را به خدمت می گماری ؟» آیا با این سطر ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «در انتظار آنچنان روز بگذار تاپ یمان ببندیم بگذار تا با هم بگرییم بگذار تا با هم بخندیم اشک تو با لبخند من همداستان باد مشت تو چون فریاد من بر آسمان باد» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای در انتظار آن چنان روز

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در انتظار آن چنان روز نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *