بانگ برداشتم آه دختر - شعر معلم و شاگرد سیمین بهبهانی

بانگ برداشتم آه دختر – معلم و شاگرد

  • بانگ برداشتم آه دختر – شعر معلم و شاگرد سیمین بهبهانی

     

    بانگ برداشتم : آه دختر
    وای ازین مایه بی بند و باری

    بازگو ، سال از نیمه بگذشت
    از چه با خود کتابی نداری ؟

    می خرم ؟ کی؟ همین روزها. آه
    آه ازین مستی و سستی و خواب

    معنی ی وعده های تو این است
    نوشدارو پس از مرگ سهراب

    از کتاب رفیقان دیگر۰۰۰
    نیک دانم که درسی نخواندی

    دیگران پیش رفتند و اینک
    این تویی کاین چنین باز ماندی

    دیدهٔ دختران بر وی افتاد
    گرم از شعلهٔ خود پسندی

    دخترک دیده را بر زمین دوخت
    شرمگین زینهمه دردمندی

    گفتی از چشمم آهسته دزدید
    چشم غمگین پر آب خود را

    پا پی پا نهاد و نهان کرد
    پارگی های جوراب خود را

    بر رُخَش از عرق شبنم افتاد
    چهرهٔ زرد او زردتر شد

    گوهری زیر مژگان درخشید
    دفتر از قطره یی اشک تر شد

    اشک نه ، آن غرور شکسته
    بی صدا ، گشته بیرون ز روزن

    پیش من یک به یک فاش می کرد
    آن چه دختر نمی گفت با من

    چند گویی کتاب تو چون شد ؟
    بگذر از من که من نان ندارم

    حاصل از گفتن درد من چیست
    دسترس چون به درمان ندارم ؟

    خواستم تا به گوشش رسانم
    نالهٔ خود که : ای وای بر من

    وای بر من ، چه نامهربانم
    شرمگینم ببخشای بر من

    نی تو تنها ز دردی روانسوز
    روی رخسار خود گرد داری

    اوستادی به غم خو گرفته
    همچو خود صاحب درد داری

    خواستم بوسمش چهر و گویم
    ما دو زاییدهٔ رنج و دردیم

    هر دو بر شاخهٔ زندگانی
    برگ پژمرده از باد سردیم

    لیک دانستم آنجا که هستم
    جای تعلیم و تدریس پندست

    عجز و شوریدگی از معلم
    در بر کودکان ناپسندست

    بر جگر سخت دندان فشردم
    در گلو ناله ها را شکستم

    دیده می سوخت از گرمی ی اشک
    لیک بر اشک وی راه بستم

    با همه درد و آشفتگی باز
    چهره ام خشک و بی اعتنا بود

    سوختم از غم و کس ندانست
    در درونم چه محشر به پا بود

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما

    9 جمله معروف وحشی شریل استرید – تکه کتاب

    ای دیدنت آسایش و خندیدنت آفت

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


     

    تلگرام سیمین بهبهانی

     

    اینستاگرام سیمین بهبهانی

     

    بانگ برداشتم : آه دختر

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «بانگ برداشتم : آه دختر وای ازین مایه بی بند و باری بازگو ، سال از نیمه بگذشت از چه با خود کتابی نداری ؟» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «با همه درد و آشفتگی باز چهره ام خشک و بی اعتنا بود سوختم از غم و کس ندانست
    در درونم چه محشر به پا بود» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای شعر معلم و شاگرد سیمین بهبهانی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر معلم و شاگرد سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *