باد نوروزی به بستان مشک و کافور آورد

باد نوروزی به بستان مشک و کافور آورد – غزل46

  • شعر باد نوروزی به بستان مشک و کافور آورد _ غزل46 _ ادیب الممالک 

     

    باد نوروزی به بستان مشک و کافور آورد

    ابر فروردین نثار از در منثور آورد

     

    چهره گل آب و رنگ از روی غلمان میبرد

    طره سنبل شکن بر گیسوی حور آورد

     

    آن یکی یاقوت رخشان از بدخشان یافته

    آن یکی فیروزه از کان نشابور آورد

     

    نرگس اندر باغ دارد کاسه زرین بکف

    جام جم گوئی به شادروان شاپور آورد

     

    باد اگر پیراهن یوسف ندارد نکهتش

    چشم نرگس را چرا یعقوب سان نور آورد

     

    چون بجنبد شاخ گل بر سبزه باغ بهار

    گوئی اندر تخت خاقان تاج فغفور آورد

     

    بط درون شط بسان کشتی نوح است لیک

    غرش فواره یاد از فار تنور آورد

     

    بلبل گویا فراز شاخ گل دستان سرای

    داستانها با سرود نای و طنبور آورد

     

    احسن الملکست پنداریکه از شعر ادیب

    تحفه اندر درگه فرخنده دستور آورد

     

    آن خداوندی که بوی خوی روح افزای او

    مستی اندر مغز، همچون آب انگور آورد

     

    صاحبا میرا منم استاده در این آستان

    خادمت را منتظر تا خود چه دستور آورد

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)

     

    قالب شعر: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز

    چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل

    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

    لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    باد نوروزی به بستان مشک و کافور آورد

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «باد نوروزی به بستان مشک و کافور آورد ابر فروردین نثار از در منثور آورد چهره گل آب و رنگ از روی غلمان میبرد طره سنبل شکن بر گیسوی حور آورد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «آن خداوندی که بوی خوی روح افزای او مستی اندر مغز، همچون آب انگور آورد صاحبا میرا منم استاده در این آستان خادمت را منتظر تا خود چه دستور آورد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر باد نوروزی به بستان مشک و کافور آورد ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر باد نوروزی به بستان مشک و کافور آورد ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *