آنا آخماتووا در سن هفتادوهفت سالگی – شعر آنا آخماتووا احمدرضا احمدی
آنا آخماتووا در سن هفتادوهفت سالگی مرد چگونه توانست آن همه سال استالین و هوای
سرد مسکو را تنفس کند شاعر شگفت و نادر در برف و یخ هم میخندد آنا آخماتووا در سرما
هر روز به استقبال بهار میرفت عکسهای پیریاش را دوست دارم عکسی را که با الگا
برگولتس در سال هزارونهصدوچهلوشش انداخته است روی میز جلوی الگا یک فنجان سفید
چای است میان الگا و آنا آخماتووا یک حباب چراغ روشن است کنار آن دو شاعر یک آینه
است من چهرهام را در آن آینه میبینم من در آینه چه جوان هستم من چهرهی الگا را دوست
دارم این دو زن شاعر مردهاند از عکس این دو شاعر صدای آکاردئون میشنوم سرما و
گرسنگی و استالین نتوانستند این دو شاعر را به اغما برند.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
25 جمله معروف ابله داستایوفسکی – تکه کتاب
شعر خَمی که ابروی شوخِ تو در کمان انداخت حافظ _ غزل 16
جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی احمدرضا احمدیاشعار احمدرضا احمدی
مجموعه شعر شعرها و یادهای دفترهای کاهی
آنا آخماتووا در سن هفتادوهفت سالگی مرد
نثری که خواندیم به این شکل شروع شد: «آنا آخماتووا در سن هفتادوهفت سالگی مرد چگونه توانست آن همه سال استالین و هوای سرد مسکو را تنفس کند شاعر شگفت و نادر در برف و یخ هم میخندد آنا آخماتووا در سرما هر روز به استقبال بهار میرفت عکسهای پیریاش را دوست دارم عکسی را که با الگا برگولتس در سال هزارونهصدوچهلوشش انداخته است» آیا با این سطرها برای شروعِ این نثر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و نثر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین احمدرضا احمدی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع نثر انتخاب کرده؟ شما اگر جای احمدرضا احمدی بودید، این نثر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «کنار آن دو شاعر یک آینه است من چهرهام را در آن آینه میبینم من در آینه چه جوان هستم من چهرهی الگا را دوست دارم این دو زن شاعر مردهاند از عکس این دو شاعر صدای آکاردئون میشنوم سرما و گرسنگی و استالین نتوانستند این دو شاعر را به اغما برند.» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای آنا آخماتووا احمدرضا احمدی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای آنا آخماتووا احمدرضا احمدی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023