شعر ادیب الممالک با مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)

از دیر نخواهم رفت در کعبه که میدانم

از دیر نخواهم رفت در کعبه که میدانم

از دیر نخواهم رفت در کعبه که میدانم   از دیر نخواهم رفت در کعبه که میدانم در دیر و حرم قبله است محراب دو ابرویش     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای از شاه روس مردم ایران[…]

این رشته بی پیوند هر چند که یک تار است

این رشته بی پیوند هر چند که یک تار است

این رشته بی پیوند هر چند که یک تار است   این رشته بی پیوند هر چند که یک تار است در صومعه تسبیح است در میکده زنار است     مطالب بیشتر در:     پیشنهاد ویژه برای مطالعه  حال دلم طوفانیست در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم آن شنیدم خیمه ای از شاه[…]

هنگام بهار آمد هان ای حشرات الارض

هنگام بهار آمد هان ای حشرات الارض

شعر هنگام بهار آمد هان ای حشرات الارض  _ ادیب الممالک  حشرات الارض بهارستان   هنگام بهار آمد هان ای حشرات الارض از لانه برون آیید افزوده به طول و عرض   سازید ز یکدیگر نیش و دم و دندان قرض و آزار خلایق را دانید همیدون فرض   وقت است که هر موری سیمرغ[…]

ای تاجر بی ثروت سوداگر بی مایه

ای تاجر بی ثروت سوداگر بی مایه – غزل111

شعر ای تاجر بی ثروت سوداگر بی مایه _ غزل111 _ ادیب الممالک   ای تاجر بی ثروت سوداگر بی مایه ایوان تو بی دیوار بستان تو بی سایه   بستان ترا پژمان هم سوسن و هم سنبل ایوان ترا ویران هم پیکر و هم پایه   در بوته غمازان بگداخته همچون زر در بزم[…]

یک سوزن و یک سنجاق بودند به سوزندان

یک سوزن و یک سنجاق بودند به سوزندان – غزل98

شعر یک سوزن و یک سنجاق بودند به سوزندان _ غزل98 _ ادیب الممالک    یک سوزن و یک سنجاق بودند به سوزندان مانند دو تن عیار افتاده به یک زندان   سنجاق به سوزن گفت کار تو در اینجا چیست وز بهر چه خسبیدی اندر دل سوزاندان   سوزن بجوابش گفت ای بی هنر[…]

ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

شعر ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی _ ادیب الممالک    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی عید رمضان آمد بافره یزدانی   آواز جرس برخواست از قافله طاعت وین قافله را توحید کرده است شتربانی   این قافله محفوظ است از نعمت جاویدان وین بادیه محفوظ است از غول بیابانی   این قافله در[…]