امیرعباس رسولی

از روی تختم میبینم

از روی تختم میبینم – شمارش

از روی تختم میبینم – شعر شمارش – چارلز بوکوفسکی   از روی تختم میبینم سه پرنده را که روی یک کابل تلفن نشسته‌اند. یکی می‌پرد و پرواز می‌‌کند. و بعد یکی دیگر از آنها. یکیشان مانده، این یکی هم می‌رود. ماشین تحریرم عین سنگ قبر خاموش و آرام و من به نظاره گر پرندگان تنزل پیدا[…]

آه خیلی خب موافقم که قدبلند و خوش قیافه نیستم

آه خیلی خب موافقم که قدبلند و خوش قیافه نیستم – لیز

آه خیلی خب موافقم که قدبلند و خوش قیافه نیستم – شعر لیز -شل سیلوراستاین   آه, خیلی خب، موافقم که قدبلند و خوش قیافه نیستم و قبول دارم موهام داره می‌ریزه و یه جورایی هم چاقم و چیزای دیگه شبیه اینا پس تعجب می‌کنی که چرا نشستم و نیشم بازه خب به خاطر اینه[…]

شعر درخت زهر ويليام بليک

از دوستم به خشم آمدم – درخت زهر

از دوستم به خشم آمدم – شعر درخت زهر – ويليام بليک   از دوستم به خشم آمدم: خشمم را گفتم و کینه‌ام فرو کشید. از دشمنم به خشم آمدم: آن را نگفتم و کینه‌ام رویش پیدا کرد. صبح و شب با اشک، در واهمه؛ به آن آب دادم. و با نیرنگ‌های نرم و فریب‌آمیز؛[…]