باصفائی دوست دارم چشمه باشم، با صفا برویم از چشمه ی پایین ده صفا را پر کنیم در میان هر دو مشت! آخر آنجا، جریان زندگی هم جاری است آخر آنجا، مادربزرگ ظرفهایش را شسته است از جوانی هایش گفته است… عکس روی دختران ده خنده هاشان، رازهاشان در خاطر چشمه مانده است.. کودکان گل[…]