9 جمله معروف خروج اضطراری اینیاتسیو سیلونه

9 جمله معروف خروج اضطراری اینیاتسیو سیلونه – تکه کتاب

  • 9 جمله معروف خروج اضطراری اینیاتسیو سیلونه: در این مطلب 9 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب خروج اضطراری اینیاتسیو سیلونه را گلچین کرده‌ایم. این جملات تکه کتاب ها نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که می‌توانید به  دکمه‌‌های زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.

     

     

    متن زیبا اینیاتسیو سیلونه

     

     

     

    9 جمله معروف خروج اضطراری اینیاتسیو سیلونه

     

    آزادی یعنی که انسان این امکان را داشته باشد که شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقامی، چه مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید. (کتاب خروج اضطراری – صفحه ۱۰۷)

     

    با لبخندی گفت: « وقتی سن آدم از یک حدی گذشت، دیگر خودش از چیزی لذت نمی‌برد، بلکه به خوشی دیگران خوش است. همان‌طور که پدرها از خوشی بچه‌هایشان لذت می‌برند.» (داستان آشنایی با یک کشیش عجیب – صفحه ۴۸)

     

     

    دانستن این‌که چه کسانی دیوانه‌ی واقعی هستند کار ساده‌ای نیست، شاید یکی از مشکل‌ترین رشته‌های علمی باشد. (کتاب خروج اضطراری – صفحه ۷۰)

     

     

    به‌استثنای بعضی موارد نادر، عمل نوشتن برای من یک کار راحت و خوشایند ادبی و ذوقی نبوده و نمی‌توانسته باشد، بلکه ادامه‌ی مبارزه‌ای رنج‌آور بوده است؛ مبارزه‌ای یک‌تنه، پس از جدایی‌ام از رفقایی که برای عزیز بودند. و این‌که گه‌گاه در بیان آن‌چه می‌خواهم بگویم با مشکل روبه‌رو می‌شوم به خاطر بی‌اعتنایی‌ام به قواعد هنر نویسندگی نیست، بلکه ناشی از وجدانی است که برخی از زخم‌های نهانی‌اش همچنان باز است و شاید هرگز خوب نشود؛ وجدانی که در هر حال، سرسختانه به صداقت خود پایبند است. اما، بدون شک، تنها صداقت آدمی برای اثبات حقانیت او کافی نیست. (کتاب خروج اضطراری – صفحه ۷۴)

     

     

     

    در سال ۱۹۱۵ زمین‌لرزه‌ی شدیدی بخش عمده‌ی ناحیه‌ی ما را ویران کرد و در عرض سی ثانیه حدود سی هزار نفر را کشت. آن‌چه بیش از همه مایه‌ی حیرت من شد خونسردی مردم در برابر این فاجعه‌ی عظیم بود. در جایی چون ناحیه‌ی ما، که آن‌همه ظلم و بی‌عدالتی در آن بی‌کیفر می‌ماند، وقوع زلزله‌های پیاپی چیزی بسیار عادی و طبیعی جلوه می‌کرد و هیچ نیازی به بررسی و توضیح نداشت. حتی تعجب‌آور بود که چرا تعداد زلزله‌ها از آن بیش‌تر نمی‌شد. زمین‌لرزه فقیر و غنی، تحصیل‌کرده و بی‌سواد، مقامات و مردم عادی، همه را با هم کشت. طبیعت با پدید آوردن زلزله همان چیزی را محقق می‌ساخت که در قانون و سخنرانی‌ها قولش داده می‌شد اما به عمل درنمی‌آمد. و آن چیز مساوات بود. (کتاب خروج اضطراری – صفحه ۹۳)

     

     

    جملات معروف کتاب خروج اضطراری اینیاتسیو سیلونه

     

     

    بین سال‌های ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۷ چندین مورد پیش آمد که به مسکو بروم و به‌عنوان عضو هیئت نمایندگی حزب کمونیست ایتالیا در کنگره‌ها و گردهمایی‌ها شرکت کنم. در برخورد با کمونیست‌های روسی، و حتی شخصیت‌های واقعاً استثنایی چون لنین و تروتسکی، آن‌چه بیش از هر چیز دیگری توجه مرا جلب کرد این بود که مطلقاً توانایی بحث صادقانه درباره‌ی نظرات مخالف نظر خود را نداشتند. به‌نظر آنان کسی که عقیده‌ی متفاوتی را ابراز می‌کرد، به همین دلیل که جرئت مخالفت به خود می‌داد اگر خائن و خودفروخته نبود دست‌کم فرصت‌طلب بود. (کتاب خروج اضطراری – صفحه ۱۰۵)

     

     

    هیچ بردگی‌ای بدتر از بردگی ناآگاهانه نیست. (کتاب خروج اضطراری – صفحه ۱۰۷)

     

     

     

    در اساس‌نامه‌ی حزب‌های کمونیست کناره گیری اعضا پیش‌بینی نشده است؛ فقط «اخراج» وجود دارد. (کتاب خروج اضطراری – صفحه ۱۴۴)

     

     

     

    به‌راستی رفتن چه مفهومی دارد؟ چه بسیارند کسانی که در یک‌جا می‌مانند و همان‌جا می‌میرند، و سراسر زندگی را با آرزوی جزیره‌های دوردست و شهرهای دست‌نیافتنی می‌گذرانند. و در عوض، غم دوری از وطن همیشه چون خوره مهاجران را آزار می‌دهد. (داستان رنج بازگشت – صفحه ۱۵۹)

     

     

    پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان خروج اضطراری اینیاتسیو سیلونه

     

     

    11 جمله معروف نان و شراب اینیاتسیو سیلونه – تکه کتاب

     

    15 جمله معروف دانه زیر برف اینیاتسیو سیلونه – تکه کتاب

     

    10 جمله معروف فونتامارا اینیاتسیو سیلونه – تکه کتاب

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»