6 جمله معروف چشم هایش بزرگ علوی

6 جمله معروف چشم هایش بزرگ علوی – تکه کتاب

  • 6 جمله معروف چشم هایش بزرگ علوی: در این مطلب  6 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب چشمهایش بزرگ علوی  را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که می‌توانید به وسیله‌ی دکمه‌‌های زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.

     

    متن زیبا بزرگ علوی

     

     

    6 جمله معروف چشم هایش بزرگ علوی

     

    تو و امثال تو نمی‌توانید این دستگاه را به هم بزنید. مگر این دستگاه به روی پای خودش ایستاده که شماها بتوانید واژگونش کنید؟ آن‌هایی که نگهش میدارند،از قایم موشک بازی‌های شما هراسی ندارند. این دیو احتیاج به قربانی‌های زیاد دارد. اما من کسی را مرد میدان نمی‌بینم. می‌ترسم عوض اینکه او را ضعیف‌تر کنید، از خونخواری پروارتر بشود و بی‌پروا به شما بتازد.

     

     

    درباره‌ گذشته قضاوت کردن کار آسانیست. اما وقتی خودتان در جریان طوفان می‌افتید و سیل غران زندگی شما را از صخره‌ای در دهان امواج مخوف پرتاب می‌کند، آنجا اگر توانستید همت به خرج دهید، آنجا اگر ایستادگی کردید، اگر از خطر واهمه‌ای به خود راه ندادید، بله، آن وقت در دوران آرامش، لذت هستی را می‌چشید.

     

     

     

    برای بالا رفتن از نردبان بلند هنر، سر نترس و پشتکار لازم بود که من در خود سراغ نداشتم. نمی‌توانستم ساعت‌ها، ماه‌ها، سال‌ها بنشینم و سر چیزی که مایل بودم با رنگ و خط به صورت انسان فهم درآورم، کار کنم. این حوصله به من داده نشده بود. من همیشه راه سهل‌تر را انتخاب می‌کردم. دیگران با ثبات بودند و من این را می‌فهمیدم. به خودم صدمه می‌رساندم، کار هم می‌کردم، اما بلاخره ناتمام میماند. تفریح و سرگرمی بر من غلبه داشت و مرا به عالم دمدمی می‌انداخت.

     

     

    جملات معروف کتاب چشمهایش بزرگ علوی

     

     

    هیچوقت کاری را که دیگران می‌توانند برای تو انجام بدهند، خودت دنبال نکن. کارهای بزرگتری هست که از دست ما برمی‌آید.

     

     

    بعضی چیزها را احساس می‌کنید، رگ و پی شما را می‌تراشد، دل شما را آب می‌کند، اما وقتی می‌خواهید بیان کنید، می‌بینید که بی‌رنگ و جلاست. مانند تابلوئیست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست اما آن روح، آن چیزی که دل شما را می‌فشارد در آن نیست.

     

     

    عشق پنهانی، عشقی که انسان جرات نمی‌کند هرگز با هیچکس درباره آن گفت و گو کند، به زبان بیاورد، به هر دلیلی که بخواهید – از لحاظ قیود اجتماعی، از نظر طبقاتی، به سبب اینکه معشوق ادراک نمی‌کند و به هر علت دیگری آن عشق است که درون آدم را می‌خورد و می‌سوزاند و آخرش مانند نقره گذاخته شفاف و صیقلی می‌شود.

     

     

    پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان چشمهایش بزرگ علوی

     

    11 جمله معروف جستارهایی در باب عشق الن دوباتن  تکه کتاب

     

    12 جمله معروف سرگذشت هکلبری فین مارک توین  تکه کتاب

     

    شعر رنج کشد مادر از جفای پسر لیک مهر مادر ایرج میرزا

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»