15 جمله معروف سفرهای گالیور جاناتان: در این مطلب 15 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب سفرهای گالیور جاناتان سویفت را گلچین کردهایم. این جملات تکه کتاب ها نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا جاناتان سویفت
15 جمله معروف سفرهای گالیور جاناتان
تاریخ ششهزارماههی ما جز به امپراتوریهای بزرگ لیلیپوت و بلفوسکو به هیچ منطقهی دیگری اشاره نکرده. این دو قدرت عظیم همانطور که میگفتم در سیوشش ماه گذشته درگیر جنگی سخت لجاجتآمیز بودهاند. شروع آن به این ترتیب بود. همه متفقالقول معترفاند که شیوهی شکستن تخممرغ پیش از خوردنش از سرِ بزرگ آن بوده، اما پدربزرگ اعلیحضرت ما وقتی پسربچهای بود و میخواست تخممرغی بخورد، آن را طبق رسوم باستانی شکست و برحسب اتفاق یکی از انگشتان خود را برید. سپس پدربزرگ ایشان، حضرت امپراتور فرمانی صادر کرد و به همهی رعایای خود دستور داد که تخممرغها را از سر کوچکشان بشکنند. (کتاب سفرهای گالیور اثر جاناتان سوییفت – صفحه ۵۴)
جزیرهی پرنده یا معلق کاملاً مدور است، قطرش هفتهزار و صدوشصتوشش متر یا حدود چهارونیم مایل است و در نتیجه شامل دههزار هکتار میشود. دویست و هفتادوپنج متر ضخامت دارد. تَه آن یا سطح زیرینش که مقابل نگاه افرادی است که از پایین به آن مینگرند، حدوداً تا ارتفاع دویست متری ورقهای صاف و یکدست از سنگ خاراست. (کتاب سفرهای گالیور اثر جاناتان سوییفت – صفحه ۱۷۸)
یاهوها گونهای از حیواناتاند که بههیچوجه با فرمان و سرمشق اصلاح نمیشوند و همین نیز اثبات شد، چون به جای اینکه تمام سوءاستفادهها و فسادها متوقف شود، دست کم آنطور که به حق توقع داشتم در این جزیرهی کوچک ریشهکن شود، شاهد باشید که شش ماه پس از هشدار من کتابم هیچ تغییری مطابق با نیاتم به وجود نیاورده. خوش داشتم شما با نامه به من اطلاع میدادید که بساط حزب و دسته برچیده شده؛ قاضیها فرهیخته و درستکار شدهاند؛ دادخواهان متواضع و راستگو شده و شمهای از درک و شعور به دست آوردهاند…. انتظار داشتم شاهد اینها و هزار تحول دیگر باشم، چون از قواعدی که در کتابم آورده بودم این موارد بهوضوح استنتاج میشد. (کتاب سفرهای گالیور اثر جاناتان سوییفت – صفحه ۱۶)
سعی کردم بلند شوم، اما نمیتوانستم جُم بخورم، چون همانطور که برحسب اتفاق به پشت خوابیده بودم، دیدم دستها و پاهایم در هر سو محکم به زمین بسته شده و موهایم که دراز و ضخیم بود به همان شیوه محکم بسته شده بود. همچنین چند نخ باریک روی بدنم حس کردم، از زیربغل تا رانها. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴)
آنها از این واهمه داشتند که فرار کنم، تغذیهام بسیار گران تمام شود و قحطی در پی داشته باشد. گاه تصمیم میگرفتند گرسنه نگهم دارند یا دستکم با تیرهای زهرآگین صورت و دستهایم را هدف قرار بدهند تا زود بمیرم، اما دوباره این را در نظر میگرفتند که بوی گند لاشهای به این بزرگی ممکن است منجر به شیوع نوعی طاعون در پایتخت شود و این آفت چه بسا در سراسر کشور گسترش بیابد. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۳۷)
از آنجا که اندازهی معمولی بومیان زیر پانزده سانتیمتر است، دربارهی حیوانات دیگر و همچنین گیاهان و درختان نیز درست همین تناسب وجود دارد، مثلاً بلندقامتترین اسبها و گاوها بین ده تا دوازده سانتیمتر قد دارند و گوسفندان کموبیش چهار سانتیمتر. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۶۳)
بیتردید حق با فیلسوفان است که به ما میگویند چیزی بزرگ یا کوچک نیست، مگر در مقام مقایسه. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۹۴)
اشرافزادگان اغلب برای قدرت میجنگند، مردم برای آزادی و پادشاه برای حاکمیت مطلق. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۱۴۹)
جملات معروف کتاب سفرهای گالیور جاناتان سویفت
وقتی زندگان و مردگان را با هم قیاس کردم بیاختیار تحتتاثیر قرار گرفتم که میدیدم اولادشان چگونه تمام این فضایل بومی را برای ذرهای پول به حراج گذاشتهاند، اولادی که با فروش آرای خود و دستکاری انتخابات، هر نوع پلیدی و فسادی را که میتوان در دربار آموخت فرا گرفتهاند. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۱۴)
پیوسته واژهی یاهو را تشخیص میدادم که هر کدام بارها آن را تکرار کردند و اگرچه قادر نبودم معنیاش را حدس بزنم، مادامی که آن دو اسب به گفتوشنود مشغول بودند، تلاش کردم این واژه را به زبان خود تمرین کنم و همین که ساکت شدند جسورانه با صدایی بلند یاهو را به زبان آوردم و در عین حال تا جایی که میتوانستم شیههی اسبها را تقلید کردم؛ هر دو با شنیدن این کلمه آشکارا حیرتزده شدند. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴۰)
واژهی هویهنهنم در زبان آنها بهمعنی اسب است و ریشهی آن یعنی کمال طبیعت. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴۸)
گفت ما را نوعی حیوان میبیند که برحسب اتفاقی که قادر نبود آن را حدس بزند، بهرهای ناچیز از عقل و منطق بردهایم و از آن استفادهای نمیکنیم مگر برای کمک به بدترکردن فسادهای ذاتیمان و بهدستآوردن فسادهای جدیدی که طبیعت به ما نداده. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۷۴)
من از سلامت کامل جسمانی و آرامش ذهنی بهره میبردم؛ نه خیانتپیشگی یا بیوفایی دوستی را حس کردم و نه آسیبهای دشمنی پنهان یا آشکار را. هرگز پیش نیامد که رشوه بدهم، چاپلوسی یا قوادی کنم تا لطف مردی بزرگ یا نوچهاش را به دست بیاورم. نیازی به حفاظ مقابل کلاهبرداری و ستم نداشتم؛ اینجا نه پزشک بود تا بدنم را از بین ببرد و نه وکیل تا ثروتم را بر باد بدهد؛ نه خبرچینی که مراقب گفتار و کردارم باشد یا در ازای دستمزد برایم پاپوش بدوزد. اینجا نه طعنهزن بود، نه ملامتگر، بدگو، جیببر، راهزن، سارق، وکیل، دلاله، لوده، قمارباز، سیاستمدار، بذلهگو، ترشرو، وراج، اهل جدل، متجاوز، قاتل، دزد، هنرمند؛ نه رهبران یا پیروان احزاب و دستهها؛ نه کسی که از راه اغوا یا الگوسازی مشوق رذیلت باشد؛ نه سیاهچال، تبر، چوبهی دار، محل شلاقزنی یا قاپوق؛ نه مغازهدار یا کارگر حقهباز، نه غرور، خودپسندی یا تظاهر؛ نه خودنما، قلدر، دائمالخمر، روسپی ولگرد یا سفلیس؛ نه زنان یاوهگو، هوسران و پرخرج، نه فضلفروشان احمق و مغرور؛ نه همنشینان مزاحم، ازخودراضی، پرخاشگر، پرسروصدا، عربدهکش، پوچ، متکبر و دشنامگو؛ نه اراذلی که بهلطف رذایلشان از خاک برخاسته باشند یا نجیبزادگانی که بهخاطر فضایل خود به خاک نشسته باشند؛ نه لرد، نه ویولنزن، نه قاضی و نه استاد رقص. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۹۴)
هویهنهنمهایی که تحت فرمان عقل زندگی میکنند به خصایل نیکویی که دارند نمینازند، همانطور که من نباید به داشتن هر دو دست و هر دو پایم افتخار کنم، چیزهایی که مایهی مباهات هیچ انسان عاقلی نیستند، هرچند او بدون آنها ذلیل و بیچاره میشود. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۳۱۵)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان سفرهای گالیور جاناتان سویفت
شعر به باغ همسفران سهراب سپهری
- رستَم ازین نفس و هوی، زنده بلا مرده بلا-38 - فوریه 21, 2023
- یارْ مرا، غارْ مرا، عشقِ جگَرخوار مرا-37 - فوریه 18, 2023
- خواجه بیا، خواجه بیا، خواجه دِگَربار بیا -36 - فوریه 18, 2023