11 جمله معروف کیمیاگر پائولو کوئیلو

11 جمله معروف کیمیاگر پائولو کوئیلو – تکه کتاب

  • 11 جمله معروف کیمیاگر پائولو کوئیلو: در این مطلب 11 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب کیمیاگر پائولو کوئیلو را گلچین کرده‌ایم. این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که می‌توانید به وسیله‌ی دکمه‌‌های زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.

     

    متن زیبا پائولو کوئیلو

     

     

    11 جمله معروف کیمیاگر پائولو کوئیلو

     

    طی دو سال گذشته، همه دشت‌ها و دهکده‌های اندلس را زیر پا گذاشته بود و همه شهرهای منطقه را می‌شناخت، و این چیزی بود که به زندگی‌اش مفهوم می‌داد… مفهوم سفر کردن. (کیمیاگر – صفحه ۲۵)

     

    جوان، متعجب پرسید: «بزرگ‌ترین فریب دنیا دیگر چیست؟»

    «این‌که در یک لحظه از حیات خود، مالکیت و فرمان زندگی را از دست می‌دهیم و تصور می‌کنیم سرنوشت بر زندگی مسلط شده است، همین نکته، بزرگ‌ترین فریب دنیاست.» (کیمیاگر – صفحه ۴۲)

     

     

    از خودش پرسید: «چگونه می‌توان خدا را با رفتن به کنیسه و کلیسا شناخت؟» در حالی که وظیفه ما، کامل کردن ذهنیات است تا از طریق عینیات به «او» برسیم. (کیمیاگر – صفحه ۳۰)

     

     

    مردم خیالاتی‌اند و بر این تصور که دقیقاً می‌دانند دیگران چگونه باید زندگی کنند، اما هیچ‌کس هرگز در طول عمرش یاد نرگفته است خود چگونه زندگی کند. مثل آن زنکِ کولی، که به قولی از گذشته می‌گفت و از آینده حرف می‌زد، تعبیر خواب می‌شناخت و به دیگران می‌گفت که چه باید بکنند، ولی خودش درگیر زندگی‌اش بود و نمی‌دانست چگونه می‌توان رموز خواب‌ها را شناخت. (کیمیاگر – صفحه ۴۰)

     

     

    زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مامور انجام دادنش بر روی زمین هستی. حتی اگر فقط هوس سفر کردن باشد یا ازدواج با یک دختر بازرگان… یا جستجوی گنج. روح دنیا از خوشبختی یا بدبختی هوس یا حسادت مردم انباشته است. هیچ نیست مگر یک چیز: تکمیل «حدیث خویش» که آن هم، تنها اجبار انسان‌هاست. وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواسته‌ات برسی. (کیمیاگر – صفحه ۴۶)

     

     

    هرکس در پی رویایی است و رویاها شبیه یکدیگر نیستند. (کیمیاگر – صفحه ۹۱)

     

    جملات معروف کیمیاگر پائولو کوئیلو

     

    بالاخره توانستم حرکت کاروان را هنگام عبور از صحرا ببینم و دریابم که کاروان و صحرا دارای بیان مشترکند، به همین دلیل یکی عبور دیگری را ممکن می‌سازد. یا یکی حرکت و قدم‌های دیگری را روی خود حس می‌کند و وقتی احساس یکی با حرکت دیگری هم‌آهنگ شد، آن‌گاه کاروان به آبادی خواهد رسید. ولی اگر یکی از ما، با وجود همه جسارت و اراده، این بیان متفاوت را درک نکند، همان روزهای آغازین خواهد مرد. (کیمیاگر – صفحه ۱۳۰)

     

     

     

    وقتی نگاهش را دید، خورشید را هم دید که به شب می‌نشیند و برق نگاهی را که از چشمان سیاه و همیشه مرطوب شب‌رنگ در افق طلوع می‌کند. لبانی را دید فرزانه و نیمه‌باز، مردد بین سکوت و لبخند، بر چهره‌ای نه روشن، نه تاریک، نه سوخته، نه بی‌رنگ و… دریافت، دریافت که راز بیان جهان چیست و باارزش‌ترین پاره قابل فهم آن برای تمامی انسان‌ها کدام است. قسمتی را که انسان در وجود هیجان‌زده خویش احساس می‌نماید. در روح هراسان خود می‌بیند و در قلب ملتهب خود حس می‌کند. نامش «عشق» بود. چیزی قدیم‌تر از آفرینش انسان و پیدایش صحرا. چیزی که با درخششی متفاوت و نیروی رازگونه خود در افق احساس انسان‌ها، با تلاقی دو نگاه، طلوع می‌کند، همانند دو نگاه…، دو نگاه بر لب چاه به بهانه آب یا هر بهانه دیگر که به هم رسیدند. لبانش به لبخند نشست و این علامت بود، نشانه بود، نشانه‌ای که جوان به انتظار آن، همه زندگی خود را رها کرده و به دنبالش در کتاب‌ها، افسانه‌ها و حکایت‌ها جستجو کرده بود. (کیمیاگر – صفحه ۱۵۰)

     

     

    انسان برای سادگی، اهمیتی قائل نبود. (کیمیاگر – صفحه ۱۹۶)

     

     

    مرد خوشبخت، مردی است که خدا را در خود ببیند و در خود بجوید همان‌طور که کیمیاگر گفته است، خوشبختی می‌تواند حتی در یک دانه ناچیز ماسه صحرا هم دیده شود، چون یک دانه ماسه هم گویای لحظه‌ای از آفرینش است، و کائنات برای پیدایش آن میلیون‌ها سال وقت گذاشته‌اند. (کیمیاگر – صفحه ۲۰۳)

     

     

    پس در «جان جهان» غرق شد و دید که «جان جهان» مظهری است از «پدیدآورنده یکتا» و… پدیدآورنده یکتا را در وجود خود یافت و… خود را نمادی از او دید. (کیمیاگر – صفحه ۲۲۷)

     

    پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان کیمیاگر پائولو کوئیلو

     

    شعر رنج دیرینه هوشنگ ابتهاج

    شعر تنهایی هوشنگ ابتهاج

    اشعار سهراب سپهری

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۳ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *