11 جمله معروف هرگز رهایم مکن کازوئو ایشی گورو: در این مطلب 11 عدد از جملات معروف و درخشان کتاب هرگز رهایم مکن کازوئو ایشی گورو را گلچین کرده ایم.این جملات تکه کتاب های نابی هستند از نویسندگانی بزرگ که میتوانید به وسیلهی دکمههای زیر از آرشیو کاملشان دیدن کنید.
متن زیبا کازوئو ایشی گورو
11 جمله معروف هرگز رهایم مکن کازوئو ایشی گورو
حتم دارم که ترجیح میدادند ما هرگز از وجود چیزی تحت عنوان سیگار باخبر نشویم؛ اما از آنجا که این امکان نداشت، هر بار که اشارهای به دود و سیگار میشد، بیبروبرگرد برایمان موعظه میکردند. (کتاب هرگز رهایم مکن اثر کازوئو ایشیگورو – صفحه ۹۳)
برای زندگی شما برنامهریزی شده. اول بزرگ میشین، بعد قبل از این که پیر بشین، حتی قبل از این که میونسال بشین، شروع میکنین به اهدای اندامهای حیاتیتون. شماها واسه همین به وجود اومدین. (کتاب هرگز رهایم مکن اثر کازوئو ایشیگورو – صفحه ۱۱۰)
در مورد بیشهها داستانهای وحشتناکی میگفتند. یک بار، نه خیلی پیش از آنکه ما به هیلشم بیایم، پسر بچهای با دوستانش به شدت دعوا میکند و به فراسوی مرزهای هیلشم میگریزد. دو روز بعد جسدش را پیدا میکنند، در دل آن بیشهها، در حالی که به درختی بسته شده بود و دستها و پاهایش بریده شده بودند. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۷۰)
اگه هیچکس باهاتون حرف نمیزنه، من میزنم. مشکل، اون جوری که من میبینم، اینه که حقایق رو به شما گفتن و نگفتن. به شما گفته شده، اما هیچ کدومتون درست درک نکردین، کاملا راضیان. اما من نه. اگه قراره زندگی شرافتمندانهای داشته باشین، باید بدونین و درستم بدونین. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۱۱۰)
نیمههای صبح بود و ما سر یکی از جلسات توجیه فرهنگی بودیم. در این کلاسها ما نقش آدمهای گوناگونی را که در جامعه با آنها روبرو میشدیم، ایفا میکردیم: گارسونهای کافهها، پلیسها و غیره. این جلسات همیشه ما را هیجان زده و در عین حال نگران میکرد، طوری که حسابی تحریک میشدیم. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۱۴۸)
از آنجا که هر یک از ما زمانی از روی شخصی معمولی الگوبردرای میشدیم، میبایست به ازای هر یک از ما، جایی در آن بیرون، الگوی اصلی مرد یا زنی میبود که به زندگی معمولش ادامه میداد. این دستکم به لحاظ نظری به این معنا بود که میتوانستیم شخصی را که از روی او الگوبرداری شده بودیم، پیدا کنیم. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۱۸۲)
جملات معروف کتاب هرگز رهایم مکن کازوئو ایشی گورو
اگه یکی رو پیدا کنی، کات، که واقعا بخوای باهاش باشی، اون وقت میبینی، که این رابطه خیلی هم خوبه. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۲۴۰)
گاهی وقتی با کسی یه زوج هستی، نمیتونی مسائل رو مثل کسی که از بیرون رابطهتون رو میبینه، درک کنی. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۲۶۰)
فقط برای چند ثانیه و نه بیشتر، مستقیما به من خیره شد و دقیقا مرا شناخت. یکی از همان جزایر کوچک روشنایی و هشیاری که اهداکنندهها گاهی در میانه نبردهای هولناکشان با درد به آن میرسند. نگاهم کرد، فقط یک دم، و گرچه چیزی نگفت، معنای نگاهش را دانستم. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۳۰۳)
چطور میشد از این جهان خواست که این راه مداوا رو فراموش کنه و دوباره به همون روزهای سیاه برگرده؟ راه برگشتی در کار نبود. هر چقدرم که مردم در مورد وجود شما عذاب وجدان پیدا میکردن، نگرانی اصلیشون این بود که بچهها، نامزدا، والدین و دوستاشون از سرطان و بیماریهای قلبی نمیرن. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۳۳۷)
با ماشین به نورفوک رفتم. دنبال چیز خاصی نبودم و تا کنار ساحل هم پیش نرفتم. شاید فقط دلم میخواست به آن مزارع هموار خالی و پهنههای عظیم و خاکستری آسمان نگاه کنم. یک دم بیاختیار به جادهای رفتم که نمیشناختم، و نیم ساعتی نمیدانستم کجا هستم و اهمیتی هم نمیدادم. پیدرپی از کنار مزارع یکدست و بیشکل میگذشتم، بیهیچ تغییری، جز هر از گاه که به دستهای از پرندگان نزدیک میشدم، پرندگانی که با شنیدن صدای موتور ماشین از میان شیارهای شخمخورده پر میکشیدند و میرفتند. عاقبت در دوردست چند درخت دیدم، که از جاده چندان دور نبودند، به سمتشان راندم، توقف کردم و پیاده شدم. (کتاب هرگز رهایم مکن – صفحه ۳۶۶)
پیشنهاد مطالعه برای علاقمندان هرگز رهایم مکن کازوئو ایشی گورو
8 جمله معروف بازمانده روز کازوئو ایشی گورو تکه کتاب
9جمله معروف یادداشتهای شیطان لیانید آندری یف تکه کتاب
- رستَم ازین نفس و هوی، زنده بلا مرده بلا-38 - فوریه 21, 2023
- یارْ مرا، غارْ مرا، عشقِ جگَرخوار مرا-37 - فوریه 18, 2023
- خواجه بیا، خواجه بیا، خواجه دِگَربار بیا -36 - فوریه 18, 2023