یک جایی می رسد

یک جایی می رسد – یک جایی آدم قید احساسش را می زند

  • یک جایی می رسد – شعر یک جایی آدم قید احساسش را می زند  -چارلز بوکوفسکی

     

    یک جایی می رسد
    که آدم دست به خودکشی می زند
    نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند
    نه قید احساسش را می زند

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

    شتر حیوان صبوری است

    شعر گناه فروغ فرخزاد

    هیچ کس مرا دوست ندارد

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

     

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شعر جهان

     

    یک جایی می رسد

    شعری که خواندیم اثر «چارلز بوکوفسکی» بود، بوکوفسکی از «شاعران آمریکا» است. شعر بالا با سطر «یک جایی می رسد» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

     

    دیدگاه شما درباره شعر یک جایی آدم قید احساسش را می زند

    دیدگاهتان را درباره ی شعر یک جایی آدم قید احساسش را می زند چارلز بوکوفسکی، این شاعر خوبِ آمریکا بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *