چو بشنید بانو چنین داستان

چو بشنید بانو چنین داستان

  • چو بشنید بانو چنین داستان

    پاسخ بانوی خانقاه به محمد و خواستن پهلوانان را

     

    چو بشنید بانو چنین داستان

    بدو گفت احسنت ایا پهلوان

     

    که گشته است گیتی به ما ترشرو

    ببرد است دندان بخونمان فرو

     

    بداندیش را بخت رام آمده است

    زمانه عدو را بکام آمده است

     

    چه خوش گفتی ای پهلوان هژبر

    که خورشید باشد به تاریک ابر

     

    یک امروزمان هست فرصت بچنگ

    الا تا نخوردست بر شیشه سنگ

     

    بباید برون برد سرمایه را

    نشاید خبر کرد همسایه را

     

    که گر آسمان نطع کین گسترد

    ز گوش خرد گوشوارم برد

     

    اگر خاک گیرد ببر پیکرم

    وگر باد دزدد ز سر چادرم

     

    اگر این سرم زیر پر ماندا

    وگر افسرم زیر سر ماندا

     

    از آن به که چون معجرم واشود

    نصیب سر دخت آقا شود

     

    بداندیش بیند کمند مرا

    بدست آورد دست بند مرا

     

    اگر مشت آید بسر خوشترم

    که انگشت او بیند انگشترم

     

    بلرزد بخاک اندرون جان من

    که یحیی کند باز یخدان من

     

    محمد قوی پنجگان را بخواند

    خروشی بر آورد و اشگی فشاند

     

    که ای دوستان وقت غمخواریست

    یک امروز در چشم ما تاریست

     

    بباید که این مال بیرون برید

    سوی خانه خویشتن بسپرید

     

    بدین گونه استاد و بردند مال

    در اندر خریطه زر اندر جوال

     

    همه کسوت روم و دیبای چین

    سمور و خز و رخت ابریشمین

     

    ز افزونی دیبه ششتری

    جهان تنگ تر شد ز انگشتری

     

    به هر یک جداگانه تسلیم شد

    همه جیبشان پر زر و سیم شد

     

    که چون باز آرد، دگر باره ساز

    همه برده خود بیارند باز

     

    نگردد یکی جبه شان حیف و میل

    بسنجند مقدار هر یک بکیل

     

     

    مطالب بیشتر در:

    وزن شعر: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)

     

    قالب شعر: منظومه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    چو بشنید بانو چنین داستان

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «چو بشنید بانو چنین داستان بدو گفت احسنت ایا پهلوان که گشته است گیتی به ما ترشرو ببرد است دندان بخونمان فرو» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «که چون باز آرد، دگر باره ساز همه برده خود بیارند باز نگردد یکی جبه شان حیف و میل بسنجند مقدار هر یک بکیل» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    پاسخ بانوی خانقاه به محمد و خواستن پهلوانان را

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر پاسخ بانوی خانقاه به محمد و خواستن پهلوانان را ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *