چه شد که ماه مراد از کرانه ای نرسید - بهانه ی دوست

چه شد که ماه مراد از کرانه ای نرسید – بهانه ی دوست

  • چه شد که ماه مراد از کرانه ای نرسید – بهانه ی دوست

     

    چه شد که ماه مراد از کرانه ای نرسید
    شبی رسید و حریف شبانه ای نرسید

    از نکه نام خوشش نقش لوح گردون بود
    به دست خاک نشینان ، نشانه ای نرسید

    چگونه ریخت شفق خون روشنایی را
    که پای صبح به هیچ آستانه ای نرسید

    چنان ز پنجه ی بیداد ، شور نغمه گریخت
    که بانگ چنگ به داد ترانه ای نرسید

    غبار غصه بر آیینه ها فرود آمد
    ولی نسیم نشاط از کرانه ای نرسید

    به اشک پنجره ، دمسردی خزان خندید
    لهیب آه گل از گرمخانه ای نرسید

    مگر بهار جوان را سلامت از کف رفت
    که پیر گشت و به وصل جوانه ای نرسید

    زمین ، سخاوت خورشید را به سخره گرفت
    که آب صافی نورش به دانه ای نرسید

    چنان پرنده ی مهر از خدنگ کینه گریخت
    که هر چه رفت به هیچ آشیانه ای نرسید

    مرا به پاس وفا پایمال دشمن کرد
    به دست دوست ، به از این ، بهانه ای نرسید

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    چه شد که ماه مراد از کرانه ای نرسید

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «چه شد که ماه مراد از کرانه ای نرسید شبی رسید و حریف شبانه ای نرسید از نکه نام خوشش نقش لوح گردون بود به دست خاک نشینان ، نشانه ای نرسید » آیا با این سطر ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعرر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «چنان پرنده ی مهر از خدنگ کینه گریخت که هر چه رفت به هیچ آشیانه ای نرسید مرا به پاس وفا پایمال دشمن کرد به دست دوست ، به از این ، بهانه ای نرسید» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای بهانه ی دوست

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر بهانه ی دوست نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *