هیچ دانی ز چه در زندانم - شعر جیب بر سیمین بهبهانی

هیچ دانی ز چه در زندانم – جیب بر

  • هیچ دانی ز چه در زندانم – شعر جیب بر سیمین بهبهانی

     

    هیچ دانی ز چه در زندانم ؟
    دست در جیب جوانی بردم

    ناز شستی نه به چنگ آورده
    ناگهان سیلی ی سختی خوردم

    من ندانم که پدر کیست مرا
    یا کجا دیده گشودم به جهان

    که مرا زاد و که پرورد چنین
    سر پستان که بردم به دهان

    هرگز این گونهٔ زردی که مراست
    لذت بوسهٔ مادر نچشید

    پدری ، در همهٔ عمر ، مرا
    دستی از عاطفه بر سر نکشید

    کس ، به غمخواری ، بیدار نماند
    بر سر بستر بیماری من

    بی تمنایی و بی پاداشی
    کس نکوشید پی یاری ی من

    گاه لرزیده ام از سردی ی دی
    گاه نالیده ام از گرمی ی تیز

    خفته ام گرسنه با حسرت نان
    گوشهٔ مسجد و بر کهنه حصیر

    گاهگاهی که کسی دستی برد
    بر بناگوش من و چانهٔ من

    داشتم چشم ، که آماده شود
    نوبتی شام شبی خانهٔ من

    لیک آن پست ، که با جام تنم
    می رهید از عطش سوزانی

    نه چنان همت والایی داشت
    که مرا سیر کند با نانی

    با همه بی سر و سامانی خویش
    باز چندین هنر آموخته ام

    نرم و آرام ز جیب دگران
    بردن سیم و زر آموخته ام

    نیک آموخته ام کز سر راه
    ته سیگار چسان بردارم

    تلخی ی دود چشیدم چو از او
    نرم ، در جیب کسان بگذارم

    یا به تیغی که به دستم افتد
    جامهٔ تازهٔ طفلان بدرم

    یا کمین کرده و از بار فروش
    سیب سرخی به غنیمت ببرم

    با همه چابکی اینک ، افسوس
    دیرگاهی است که در زندانم

    بی خبر از غم ناکامی ی خویش
    روز و شب همنفس رندانم

    شادم از اینکه مرا ارزش آن
    هست در مکتب یاران دگر

    که بدان طرفه هنرها که مراست
    بفزایند هزاران دگر

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما

    9 جمله معروف وحشی شریل استرید – تکه کتاب

    ای دیدنت آسایش و خندیدنت آفت

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


     

    تلگرام سیمین بهبهانی

     

    اینستاگرام سیمین بهبهانی

     

    هیچ دانی ز چه در زندانم ؟

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «هیچ دانی ز چه در زندانم ؟ دست در جیب جوانی بردم ناز شستی نه به چنگ آورده ناگهان سیلی ی سختی خوردم من ندانم که پدر کیست مرا یا کجا دیده گشودم به جهان» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «بی خبر از غم ناکامی ی خویش روز و شب همنفس رندانم شادم از اینکه مرا ارزش آن هست در مکتب یاران دگر که بدان طرفه هنرها که مراست بفزایند هزاران دگر» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای  شعر جیب بر سیمین بهبهانی

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر جیب بر سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *