دو فنجان قهوه ای را که ریختم
یکی کماکان روی میز می ماند…
بیخیال
گاهی حواس پرت می شود دگر
گاهی می نشیند به جای تو
و چایی شیرین تعاروف می کند…
گاهی هم با تو پرت می شود
تو به سوی حواس
آن به سوی مُهر پرنگ روانشناسی ام
که خودرا با همین عصرانه تو سیر می کند….
اصلا همینو بس
هیچ نباشد، فنجانت آداب میز را قشنگ می کند…
…..
چه می شود
دو قند هم بماند برای تو
شاید
مصطفی سراب زاده ، متولد 28/6/1368 ، زاده ی شهر امام رضا- مشهد. در مطهری شمالی و در منطقه ی جنوبی مشهد در کوچه ای معروف به عباس آباد در یک خانواده ی فرهنگی به دنیا آمد. حضور در انجمن های ادبی را از اوایل دوران تحصیلی راهنمایی در مدارس آغاز کرد به طوری که همین نقطه ی شروع را مدیون نگرش بلند معلم ادبیاتش می داند. در حال حاضر عضو بنیاد ملی نخبگان و محقق فیزیولوژی تمرین و توانبخشی می باشد. اما به غیر از کارهای پژوهشی و تالیف مقالات و کتاب در عرصه ی توانبخشی و تمرین، از فعالیت های هنری او می توان به نویسندگی کتاب تشنگی یک سراب و گزارش هواشناسی دل که دکلمه و اشعار سپید برگرفته شده از رویدادهای واقعی چرخه ی زندگی در بچه های کار و بهزیستی است، اشاره کرد.
مصطفی سراب زاده ، متولد 28/6/1368 ، زاده ی شهر امام رضا- مشهد.
در مطهری شمالی و در منطقه ی جنوبی مشهد در کوچه ای معروف به عباس آباد در یک خانواده ی فرهنگی به دنیا آمد. حضور در انجمن های ادبی را از اوایل دوران تحصیلی راهنمایی در مدارس آغاز کرد به طوری که همین نقطه ی شروع را مدیون نگرش بلند معلم ادبیاتش می داند. در حال حاضر عضو بنیاد ملی نخبگان و محقق فیزیولوژی تمرین و توانبخشی می باشد. اما به غیر از کارهای پژوهشی و تالیف مقالات و کتاب در عرصه ی توانبخشی و تمرین، از فعالیت های هنری او می توان به نویسندگی کتاب تشنگی یک سراب و گزارش هواشناسی دل که دکلمه و اشعار سپید برگرفته شده از رویدادهای واقعی چرخه ی زندگی در بچه های کار و بهزیستی است، اشاره کرد.