دکلمه صوتی می خور که فلک بهر هلاک من و تو – رباعی 152از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی قصدی دارد به جان پاک من و تو در سبزه نشین و می روشن میخور.
می خور که فلک بهر هلاک من و تو
قصدی دارد به جان پاک من و تو
در سبزه نشین و می روشن میخور
کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو
کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو
در قالب رباعی ضربهی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق میافتد. از ابتدا انگار به گونهای شاعر میخواسته ما را آماده کند تا برسد به مصرع آخر، به همین دلیل همیشه سطر آخر رباعی در ذهن مخاطب خوب به یاد میماند، و این شعر حکیم عمر خیام را نیز بسیاری از مردم با نام «کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو» میشناسند.
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
حکیم عمر خیام قالب: رباعی وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
دکلمه می خور که فلک بهر هلاک من و تو صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر «می خور که فلک بهر هلاک من و تو» از خیام است. این قطعه ها توسط داوود ملک زاده و زهرا بهمنی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
معنی و تفسیر می خور که فلک بهر هلاک من و تو
سخن از حتمی بودن مرگ و نبودن راه رهایی از آن است. فلک همان روزگار است همان دست اجل است. همان فرشته مرگ است که قصد جان من و تو را کرده است. و می خواهد که جان ما را بگیرد. پس در اندیشه مرگ نباش. چه بخواهی و چه نخواهی مرگ سراغ شما خواهد آمد. پس به فکر زندگی باش. و فعلا مشغول می باش. برو در پارک و فضای سرسبز و خرم و در فضای باز و در روز روشن و در پیش رذوی مردم شراب به نوش. چون از تو همین شراب نوشیدن باقی خواهد ماند و همین لذت. و الا دیری نخواهد گذشت که این سبزه ها از سر خاک من و تو خواهد رویید.
باز سخن از زندگی در حال و لحظه است. گذشته ها گذشته و آینده هم که هنوز نیامده است. به فکر الان باش. تا الان را از دست نداده ای لذتش را ببر.
حسن جمشیدی
دیدگاه کاربران دربارهی می خور که فلک بهر هلاک من و تو
سجاد می گوید:
من فکر میکنم اون فاخته خود ما هستیم که وقتی از دروغ و نیرنگ دنیا و مردمش خسته میشیم میریم لب بام شاه عالم میشینیم و ازش میپرسیم اون همه وفا و عشق و محبتی که عطرش عالم رو پر میکنه اون باغ رحمت نامتناهی و اون مکان امن و اسایشی که وعده کردی کو؟ کو؟ کو؟ کو؟ ولی اون لحظه یادمون رفته که
در کوی عشق شوکت شاهی نمیخرند
اقرار بندگی کن و اضحار چاکری
باتشکر.
غلامحسین مراقبی می گوید:
با درود
خیام در این چهارپاره، همچون دیگر سروده هایش، به استادی و زیبایی از موسیقی وازه و حرف بهره گرفته: پاره نخست: قصر و چرخ؛ هر دو نامواژه داری یک آوای زبر( َ ) و دو حرف ساکن اند.
دوم: بهره گیری شاعر از تکرار و ضرب آهنگ( کو )
و به راستی( بر درگه او شهان نمودندی رو) ما را به یاد خاقانی نمی اندازد؟
این است همان درگه کو را ز شهان بودی
دیلم ملک بابل، هندو شه ترکستان
بنگریم که خیام این همه زیبایی، موسیقی و اندیشه را در تنها یک رباعی به استادی نشانده
شعر می خور که فلک بهر هلاک من و تو اثر کیست؟
این شعر اثر خیام است.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024