منم که شعر و تغزل پناهگاه من است

سپاه من – منم که شعر و تغزل پناهگاه من است

  • منم که شعر و تغزل پناهگاه من است – شعر سپاه من شهریار 

     

    منم که شعر و تغزل پناهگاه من است

    چنانکه قول و غزل نیز در پناه من است

     

    صفای گلشن دل‌ها به ابر و باران نیست

    که این وظیفه محول به اشک و آه من است

     

    صلای صبح تو دادم به نالهٔ شبگیر

    چه روزها که سپید از شب سیاه من است

     

    به عالمی که در او دشمنی به جان بخرند

    عجب مدار اگر عاشقی گناه من است

     

    اگر نمانده کس از دوستان من بر جا

    وفای عهد مرا دشمنان گواه من است

     

    هر آن گیاه که بر خاک ما دمیده ببوی

    اگر که بوی وفا می‌دهد گیاه من است

     

    کنون که رو به غروب آفتاب مهر و وفاست

    هر آنکه شمع دلی برفروخت ماه من است

     

    تو هر که را که چپ و راست تاخت فرزین گوی

    پیاده گر به خط مستقیم شاه من است

     

    نگاه من نتواند جمال جانان جست

    جمال اوست که جوینده نگاه من است

     

    من از تو هیچ نخواهم جز آنچه بپسندی

    که دلپسند تو ای دوست دل بخواه من است

     

    چه جای ناله گر آغوشم از سه‌تار تهی است

    که نغمه قلمم شور و چارگاه من است

     

    خطوط دفتر من سیم ساز را ماند

    قلم معاینه مضراب سر به راه من است

     

    کلاه فقر بسی هست در جهان لیکن

    نگین تاج شهان در پر کلاه من است

     

    شکستن صف من کار بی‌صفایان نیست

    که “شهریارم” و صاحبدلان سپاه من است

     

    غزل سپاه من شهریار

    البته لازم به ذکر است نام این غزل شهریار «سپاه من» است اما به طور معمول در میان مردم به مصرع اول آن یعنی «منم که شعر و تغزل پناهگاه من است» معروف است.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شهریار قالب: غزل وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    منم که شعر و تغزل پناهگاه من است صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر منم که شعر و تغزل پناهگاه من است است. این قطعه‌ها توسط پری سانکنی عندلیب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آب

    خفته (بِ خُ تِ) (اِمر.)
    ۱- آب راکد.
    ۲- ژاله.
    ۳- برف.
    ۴- تگرگ. یخ.
    ۵- شیشه، بلور.
    ۶- شمشیر (در غلاف).

     

     

    دیدگاه کاربران درباره ی منم که شعر و تغزل پناهگاه من است شهریار

     

    نگین شکروی می گوید:
    بادرودوسپاس فراوان
    ابیات 3و4و5و8و9و12و13 ازاین غزل جاافتاده وبدینقرارند:
    صلای صبح تودادم به نالۀ شبگیر
    چه روزهاکه سپیدازشب سیاه من است
    به عالمی که دراودشمنی به جان بخرند
    عجب مداراگرعاشقی گناه من است
    اگرنمانده کس ازدوستان من برجا
    وفای عهد مرا دشمنان گواه من است
    توهرکه راکه چپ وراست تاخت فرزین گوی
    پیاده گر به خط مستقیم شاه من است
    نگاه من نتواند جمال جانان جست
    جمال اوست که جوینده نگاه من است
    خطوط دفترمن سیم ساز را ماند
    قلم معاینه مضراب سربه راه من است
    کلاه فقر بسی هست درجهان لیکن
    نگین تاج شهان در پر کلاه من است

    ایرانی می گوید:
    استاد شهریار از مفاخر ادبیات ایران است

     

     

    غزل منم که شعر و تغزل پناهگاه من است اثر کیست؟

    این شعر اثر شهریار است.

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *