مقایسۀ-ارزش-ها-در-اشعار-پروین-اعتصامی،-فروغ-فرخزاد-و-سیمین-بهبهانی

مقایسۀ ارزش ها در اشعار شاعران زن معاصر

  • مقایسۀ ارزش ها در اشعار سه شاعر زن معاصر : با پذیرش انقلاب مشروطه به عنوان آغاز عصر بیداری در ایران، باید این نکته را پذیرفت که شعر فارسی در طول صد سال گذشته یعنی از حدود انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ هـ ش / ۱۳۲۴ هـ ق ) تا به امروز از نظر صورت ساختار و محتوا، تحولات بدیع و بی سابقه ای را پشت سرگذاشته است. (مجیدی، ۱۳۴۵ : ۷۳)
    این مرحله مسبوق به تغییری بود که از چندی پیش در همه شئون اجتماعی روی داد و دستاورد نهضتی سیاسی – اجتماعی در اثر بیداری جامعه ایرانی بود ادبات هم مثل دیگر مظاهر اندیشه و فرهنگ به مردم روی آورد و انعکاس ارزشهای اجتماعی را وجهه همت خود قرار داد. با آغاز عصر بیداری شاعرانی در عرصه شعر و ادب ظهور یافتند که اکثریت آنان را مردان و درصد کمی را زنان تشکیل میدادند از بین این شاعران زن سه تن از همه نام آورترند، پروین اعتصامی، سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد.
    پروین چند ماهی پس از انقلاب مشروطه سال (۱۲۸۵ ش) به دنیا می آید و در عمری ناکام و ناتمام که در اختناق حکومت رضاشاهی به پایان میرسد بی اعتنا به گرایشهای پیدا و ناپیدای نو در شعر همۀ ذوقش را در پروراندن مضامین ،اخلاقی عرفانی و اجتماعی در قالبهای کهن به قی، عرفانی کار می گیرد. (همان: ۱۷۳)
    سیمین بیست و اندی سال (۱۳۰۶هـ ش) پس از انقلاب مشروطه بـه دنـیـا مـی آیــد. اودر نوجوانی زمانی که غزل در سایهٔ مشروطیت پذیرای محتوای سیاسی اجتماعی شده به دنبال غزل می رود؛ سپس کار شاعری را با سرودن چهار پاره های رمانتیک توأم با مایه ها و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی دنبال میکند (پورچافی، ۱۰۳:۱۳۸۴)

    فروغ نزدیک سی سال (۱۳۱۳هـ ش) پس از انقلاب مشروطه به دنیا می آید و کار شاعری را خیلی زود آغاز میکند و با سرعت زیادی پیش میرود. او در نیمه اول زندگی اشعاری عاشقانه و  رمانتیک و گاه عصیانی و سرکشانه در قالب چهار پاره می سراید و پس از یک دوره تحول در نیمه دوم زندگی با دستیابی به دید و برداشتی عمیقتر از شعر و محیط جامعه پیرامون، تولدی دیگر می یابد و اشعارش غالباً با رنگی از اندیشه و آمیزه ای از دردهای انسانی و اجتماعی همراه میشود. (همان: ۱۵۸)

    در مقایسه بین این سه شاعر با توجه به شرایط ،زندگی محیط خانوادگی اوضاع فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه زمان هر یک به تفاوتها و شباهتهایی در زمینه های مختلف (شیوه شاعری، موضوعات شعری: شیوۀ نگرش به جهان پیرامون و جامعه و …) برمی خوریم که دربــاره هریک، تا حد زیادی در کتابها و مقالات مختلف بحث و نقد شده و استادان و صاحب نظران، با مطالعه آثار و بررسی زندگی هریک از این شاعران به نتایج و آموزه های قابل تأملی دست یافته اند.
    اما آنچه در این تحقیق مورد توجه قرار گرفته و تا به حال درباره آن به طور مستقل بحث نشده، مقایسۀ ارزشها در اشعار این سه شاعر است. ارزشهایی که ریشه در عقاید، افکار و آرمانهای انسان دارند و به نوعی زیر بنای هنجارها، نهادها و ساختار اجتماعی را در جامعه تشکیل میدهند و چارچوبی برای مشروع ساختن رفتارهای انسانی محسوب می شوند. رفتارهایی که افراد با آنها حیات اجتماعی خود را میگذرانند.

    مقایسه ارزشها در اشعار این سه شاعر علاوه بر اینکه منجر به شناخت دقیق تر از شخصیت طرز تفکر و آرمانهای هر یک از آنها خواهد شد، وجوه اشتراک و افتراق در ارزش های بنیادین مورد توجه این سه شاعر را تا حدی آشکار خواهد کرد که نتیجه آن، به نوعی بیانگر چگونگی عکس العمل زنان شاعر ایرانی در برابر شرایط محیط فردی و اجتماعی در عصر بیداری و نیز بیانگر جهان بینی و نگرش آنان در دوره حیاتشان خواهد بود.

    نویسندگان : زهره جعفری، عبدالله نصرتی

    از آرشیو مطالب نیز دیدن کنید:

    نقد ادبی فروغ فرخزاد

    مقایسۀ ارزش ها در اشعار سه شاعر زن معاصر

    آغاز بحث :ارزش چیست؟

    مفهوم ارزش از مفاهیمی است که بسیاری از محققان در حوزه های مختلف به آن توجه کرده اند؛ چرا که این مفهوم از مفاهیم پیچیده با کاربرد بسیار متنوع است.
    ارزشها معیارهای قضاوت اخلاقی ما درباره عملکرد انسانها و نیز مهمترین بخش فرهنگ جامعه را تشکیل میدهند؛ بخشی که به عنوان تعیین کننده هدفها و راهنمای رفتار اعضای جامعه عمل می کنند.
    با توجه به فرهنگها و منابع . مختلف درباره معنی لغوی ارزش (value) باید گفت هر آنچه را که مفید خواستنی یا تحسین کردنی است میتوان ارزش نامید به طور کلی، ارزشها احساسات، عقاید و باورهای اکتسابی نسبتاً پایداری هستند که در عین مفید بودن برای انسانها، قابل توجه و احترام بوده و اشخاص برای صیانت از این ارزشها تلاش کرده و حتی گاهی تا پای جان مبارزه میکنند و سعی در القا کردن آن به دیگران دارند؛ و در نهایت اینکه این ارزشها بـ بر روند زندگی و فعالیت فردی و اجتماعی انسانها تأثیر گذارند و اهداف و آرمانهای یک جامعه را تعیین می کنند؛ به عبارتی، ارزشها، ملاک، معیار، الگو و ابزار سنجش اعمال، گفتار و کردار افراد است که جامعه یا گروه یا فرد براساس این ملاکها و الگوها رفتار و کردار افراد را مورد قضاوت قرار میدهد. (امزیان، ۱۳۸۰ : ۱۲۶)

    سابقه رویارویی و تعارض [برخی] از ارزش های انسانی نو با ارزشهای سنتی فرهنگ اردرمانی است فرهنگ کهن به دوران مشروطه باز میگردد دورانی که شعر و ادبات نیز همپای مبارزه اجتماعی و سیاسی، از یک سو به طرح و گسترش ارزشهای نومی پرداخت و از سویی دیگر با برخی معيارها و بازدارنده های دیرپا و ریشه دار فرهنگ کهن کشمکش و ستیز داشت. به هر حال حرکت اصلی شعر معاصر به رغم این گرفتاریها و تناقضها همواره به انسان ایرانی گذشته حال آینده، کارکرد آرمانها و سرنوشت او پرداخته است. » (مختاری، ۱۳۷۷ : ۳۰-۲۹)
    پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی هم که بعد از دوران مشروطه ظهور کرده اند در راستای فعالیتهای ادبی ،خویش انسان محوری را اساس کار خود قرار داده و با توجه به ابعاد مختلف وجود انسان و زمینه های متعدد زندگی فردی و اجتماعی ،او، به تبیین عقاید و آرمانهای خود در قالب اشعار کلاسیک و نو پرداخته اند.
    از آنجایی که علاوه بر تجارب شخصی و علایق و معلومات فردی، تأثیر محیط خانوادگی و اجتماعی در فرایند شکل گیری ارزشها و اعتقادات انسانها نقش به سزایی دارد، برای بررسی وجوه اشتراک و افتراق ارزشهای موجود در آثار این سه شاعر بهتر است به چند نکته از وجوه اشتراک و افتراق زندگی خصوصی آنها بپردازیم و سپس ارزشهای مورد نظر در آثار آنها را مقایسه کنیم.

    الف) وجوه اشتراک زندگی پروین، فروغ و سیمین

    ۱- هر سه گوینده بعد از دوره مشروطه متولد شده اند .
    ۲- خانواده هر یک از آنها به نحوی – هرچند با درجات متفاوت به شعر و ادب گرایش داشته یا با آن مرتبط بوده اند.
    ۳-هرسه در سن نوجوانی ازدواج کرده و هر یک به نحوی در ازدواج، دچار شکست شده اند.
    ۴- هرسه ،شاعر آگاه به جامعۀ زمان حیات خود بوده اند.
    ۵- هر سه مانند بسیاری از شاعران بیدار و آگاه تاریخ از شعر علاوه بر وسیله ای برای بیان عواطف و احساسات خود به عنوان ابزاری برای بیان آرمانها و نشان دادن اعتراض به جامعهزمان خود نیز بهره برده اند.

    ب) تفاوت های مهم موجود در زندگی پروین، فروغ و سیمین

    ۱- باید توجه داشت پروین در خانواده ای مذهبی و سنتی رشد کرد کـه بـه یـمــن داشتن پدری آزادی خواه و اهل ادب فرصت آشنایی با خواسته های انقلاب و نیز ادبات کلاسیک رایافته و از همان دوران کودکی تحت تعلیم و تربیت و توجه و محبت چنین پدری قرار داشت. اما فروغ در خانواده ای پرجمعیت و تحت نظارت پدری نظامی و به اصطلاح در محیطی خشک و پدر سالار رشد یافت که تحمّل چنین شرایطی برایش بسیار دشوار بود.
    سیمین هم در دوران کودکی پدر و مادرش از هم جدا شده و به همین دلیل دوره اول زندگی را تحت نظارت مادر و پدر بزرگ خود گذراند. پس از مرگ پدر بزرگ و با ازدواج دوم مادرش، دوره دوم از تربیت او تحت نظارت مادر و ناپدری سپری شد و بعدها هنگامی که پدر واقعی اش به سراغ او آمد و در قید حیات بود با سیمین در ارتباط بود و بر او نظارت داشت.

    ۲- هرچند این سه شاعر در زندگی هنری خود دارای جسارتی بودند که می توان آن را وجه اشتراک دیگری برای آنان محسوب کرد اما نوع این جسارت ها متفاوت بود. این جسارت پروین در لحن اشعار اوست؛ به طوری که شاید بتوان گفت او اولین زن شاعری است که توانست با لحنی مردانه و مستحکم، آن هم از دوران کودکی و نوجوانی، اشعاری با محتوای عالی و اخلاقی بسراید. به گونه ای که برخی از افراد در انتساب این اشعار به او تردیــد نشان دادند.
    اما جسارت فروغ در ابراز احساسات زنانه او در برابر معشوق مردی است که بدون توجه به جامعه و سنتهای زمان خود به طرزی شفاف و بی پروا در اشعارش مطرح شده است و جسارت سیمین را میتوان در پرده برداشتن از حقایق تلخ و زشت جامعه دانست؛ حقایقی که در آن زمان مطرح شدنش از سوی یک شاعر ،زن آن هم در سنین نوجوانی در نوع خود کمیاب و قابل توجه است.

    ۳- تفاوت سوم میان این سه ،شاعر تفاوت میان زندگی پس از طلاق بود. پروین پس از شکست در ازدواج به خانه پدری بازگشت و هم چون گذشته در کنار خانواده با صبر و متانت به فعالیتهای ادبی خود پرداخت اما فروغ پس از شکست در ازدواج خارج از قید و بندهای یک زندگی خانوادگی ایرانی وارد دنیای هنر و سینما شد و بر خلاف دوران تجرد که تحت نظارت پدر بود به طور مستقل چندین بار به کشورهای خارجی سفر کرد. در حقیقت او زندگی اش را با معیارها و عقاید خود تا آخر عمر آزادانه ادامه داد اما هیچ گاه اجازه دیدن تنها فرزندش را نیافت. سیمین نیز پس از شکست در ازدواج نخستین، زندگی مشترک دوباره ای را با عشق و علاقه آغاز کرد صاحب فرزند شد و زندگی خوبی را در کنار همسر دومش سپری کرد. او در کنار وظایف همسری و مادری در زمینه شعر و شاعری هم فعالیت داشت و موفقیت های چشمگیری را در زمینه ادبات کسب کرد.

    ۴- تفاوت چهارم در میزان دوره حیات این شاعران است پروین در سال ۱۳۲۰ ه ش به علت بیماری حصبه در تهران درگذشت و در آرامگاه پدرش در قم دفن شد. فروغ هم در سال ۱۳۴۵ه.ش در سانحه رانندگی جان سپرد و در قبرستان ظهیرالدوله دفن گردید. اما سیمین که در شهریور ماه ۱۳۹۳ هـ ش در گذشت، در مقایسه با فروغ و پروین از عمر طولانی تری برخوردار گشت و به همان نسبت مسائل ،سیاسی اجتماعی و فرهنگی بیشتری را تا دوران معاصر درک کرد.
    حال به بررسی تأثیر این وجوه اشتراک و افتراق در شکل گیری نگرش و آرمانهای موجود در آثار ادبی آنها میپردازیم.
    پروین به دلیل اینکه در خانواده ای سنتی و مذهبی پرورش یافته بود، از همان اوان کودکی تحت تعلیم و تربیت پدری ادیب و فرهیخته با دنیای شعر و ادب آشنا شده و خیلی زود به سرودن شعر پرداخت. «آنچه تجربیات پروین را از مسائل عادی زندگی متمایز می کند، نکته بینیو دقت نظر اوست که از مایههای شعری و اخلاقی سرشار است. » (یاحقی، ۱۳۸۵ : ۱۷۳) «پروین در روزگار پر آشوب و پر مسأله ای می زیسته است اختناق سیاسی و دشواریهای اجتماعی زمانه او در شعر اغلب شاعران پوشیده و آشکار مطرح شده است، اما وی با لطافت روح و مناعت اندیشه ای که میتوان از آن به گونه ای عرفان جدید تعبیر کرد، از کنار همه این مسائل گذشته و به جای منعکس ساختن اوضاع اجتماعی و سیاسی نامطلوب، با طرح کلیات اخلاقی و بیان فقر و محرومیت شدید عاطفی به ویژه در نسل جوان، به نوعی برداشت اجتماعی، اخلاقی بسنده کرده است. » (همان: ۱۷۳)

    مهمترین و تنها اثر پروین که در نوع خود یک شاهکار است، همان دیوان اشعار اوست. او با وجود اینکه در زندگی زناشویی دچار شکست می شود، هیچ گاه اجازه نمی دهد تأثیر این تجربه تلخ بر شعرش سایه بیفکند. او نیز یک زن است و هــم چــون فـروغ و سیمین دارای عواطف و احساسات لطیف زنانه است و این نکته را میتوان در بیان هم دردی با مسائل و مشکلات اقشار مختلف جامعه و در مناظرات بینظیر او مشاهده کرد با این حال او هیچ گاه در پی تسکین بخشیدن به آلام و رنج های شخصی خود در سایه امن اشعارش نیست. او که در محیط پر مهر و عطوفت یک خانواده اصیل سنتی – مذهبی ایرانی، به خوبی رشد و تعلیم یافته، در هر صورت حتی پس از وقایع تلخ زندگی خود را بی نیاز از ابراز احساسات درونی و افکار و اندیشه های شخصی میداند و با تمام اشعاری که سروده است آن هم در دیوانی با پنج هزار بیت فقط یکی دوبار دربارۀ خود سخن گفته که یکی از آن موارد سه بیتی است که درباره ازدواج ناموفق خود سروده:
    ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟
    جز سرزنش و بد سری ،خار چه دیدی؟
    ای شمع دل افروز ، تو با این همه پرتو
    جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟
    رفتی به چمن لیک قفس گشت نصیبت
    غیر از قفس ای مرغ گرفتار، چه دیدی؟» (اعتصامی، ۱۳۸۹: ۴۶۸)

    و مورد دوم جایی که به طور آشکار از خود و دربارۀ خود سخن سرایی کرده و آن شعری است که برای سنگ قبر خود سروده:
    این که خاک سیهش بالین است
    اختر چرخ ادب پروین است
    گرچه جز تلخی از ایام ندید
    هر چه خواهی سخنش شیرین است… (همان : ۴۷۲)
    او در پرتو ایمان به خدا و تعالیم دینی و تا حدی سنتی و با اعتقاد به حکم قضا و قدر، بــا تلخیهای زندگی کنار میآید و با متانت در راستای ارزشهایی که به آنها معتقد است به شاعری و زندگی یکسان خود ادامه میدهد. از این رو میبینیم که پرداختن به عقاید و ارزش های شخصی جایی در اشعار او ندارد و میتوان گفت ارزشهای مورد توجه او در اشعارش همان ارزشهای مورد قبول یک جامعه آرمانی و ایده آل است که از دیرباز مورد توجه استادان، اندیشمندان ادیبان و بزرگان مکاتب بشری بوده و هست و خواهد بود.

    فروغ در یک خانواده منسجم و ادب دوست ایرانی و با عقایدی سنتی و نیمه مذهبی اما پدر سالار پرورش مییابد به دلیل علاقه پدرش به شعر و ادبات، او در حساس ترین دوران نوجوانی به عالم شعر روی می آورد اما سابقۀ هیچ نوع تربیت ادبی را در کانون خانواده ندارد. به گفته خودش او شعر را از راه خواندن کتابها نیاموخته و تربیت فکری صحیحی نداشته و از همین رو در ابتدای کار شعر برای او فقط وسیلهٔ بیان عواطف و احساسات و غرایز زنانه است. به شعر علاقه دارد و با آن زندگی میکند و هیچ هدف والایی را در سرودن شعر آنگونه کـه دیگران میخواهند دنبال نمیکند توجه او به خودش جسمش علایق و عواطفش او را وا می دارد تا به دلیل قرار گرفتن در محیط بسته خانواده که همچون یک پادگان نظامی است در عالم شعر طغیان کند. کاری که نمیتواند در عالم واقع به آن مبادرت کند.

    ازدواج زود هنگام او نیز راهی برای رهایی از این محیط بسته است؛ راهی که فکر می کند دریچه ای به سوی آزادی همه جانبه اوست غافل از اینکه زندگی زناشویی تعهداتی را در پی دارد که با روحیه آزادی ،خواه سنت شکن لذت طلب و کنجکاو او تناسبی ندارد. ادامه یک زندگی مشترک در همه ی دورانها پای بندی به اصول اخلاقی و خانوادگی حاکم بر جامعه را می طلبد. چیزی که فروغ آن را زنجیر بردگی و عامل از دست دادن آزادی خود می داند او در  نهایت این زنجیر را از پا میگشاید و برای بیان عقاید و ارزشهای خاص خود که به نوعی ضد ارزش محسوب میشود با دنیای متنوع و زیبای شعر در می آمیزد و در شعرش خودش را می یابد. مقاومت او در برابر فشارهای ناشی از شکست و به نوعی طرد شدن از سوی خانواده با سرکشی در عالم شعر بازتاب می یابد ورود او به عالم هنر و سینما و سفرهای اروپایی او، او را با دنیای مدرن بیشتر آشنا می سازد.

    فروغ فرخزاد از پیشتازان تجدد در ایران است؛ به این اعتبار که اگر چه نیما در شعر فارسی صاحب این مقام است ولی شعر فروغ با حضور زن دنیای معاصر در آن، با تمامی وجود و فردیت خویش تازگی دارد به این اعتبار که برای اولین بار زن به عنوان زن به شعر راه یافته است. پس از انتشار سه مجموعه ی آغازین فروغ دیوار و عصیان و اسیر دیدگاه فروغ نسبت به هستی جامعه انسان و مفهوم شعر دچار تغییر و تحول کیفی و کمی شد. تا آنجا که او از سرودن بسیاری از اشعار گذشته خود اظهار ندامت کرد (پورچانی، ۱۳۸۴: ۲۵۹) به گفته خود او شعر من با خود من پیش آمده است من متأسفم که کتابهای اسیر، دیوار و عصیان را بیرون داده ام افسوس میخورم که چرا من این شروع را با تولدی دیگر شروع نکرده ام … در اسیر، دیوار و عصیان من فقط یک بیان کننده ساده از دنیای بیرون بودم. در آن زمان شعر در من حلول نکرده بود بلکه با من هم خانه بود مثل شوهر مثل معشوق … اما بعد شعر در مـن ریشه گرفت و به همین دلیل موضوع شعر برایم عوض شد دیگر من شعر را تنها در بیان یک احساس منفرد درباره خود نمی دانستم بلکه هرچه بیشتر شعر در من رسوخ کرده، من پراکنده تـر شدم و دنیاهای تازه ای را کشف کردم » (جلالی، ۱۳۷۲ : ۲۲۷)

    پس از این تغییر و تحول فکری بود که فروغ سه اثر نخستین خود (دیوار و عصیان و اسیر) را حاصل ارزش و احساسات سطحی یک دختر جوان دانست و به دنبال آن مجموعه «تولدی دیگر» را به چاپ رساند. این مجموعه که شامل ۳۱ قطعه شعر است بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ سروده شده است.
    افکار مدرن فروغ در شعر او ریشه می دواند و او را به سمت خودشناسی و نقد خویش که از دیگر ویژگیهای نوگرایی است میکشاند. او پس از طی یک مرحله خود اندیشی به مرحله دیگر اندیشی میرسد و از فردیت خاص رابطه به عمومیت جمعی رابطه آدمی و هم بستگی با انسانها راه مییابد و در این تحول علاوه بر توجه به عقاید و ارزشهای فردی به ارزشهای آرمانی و اجتماعی رو می آورد. اما با توجه به عمر کوتاه خود فرصت آن را نمی یابد کـه ایــن نگرش نو بنیاد خود را وسعت ببخشد و با شناخت بیشتر از جهان پیرامون با عقاید و ارزشهای اجتماعی گسترده تری روبرو شود اما هر چه هست به گفته دکتر غلامحسین یوسفی عمر کوتاه او این کفایت را داشته که او را که ملول از تنفس هوای مانده بود از دیدن پرنده ای مرده به این اعتقاد و ارزش برساند که پرواز را به خاطر بسپارد (یوسفی، ۱۳۷۶ : ۵۰۸)
    من از سلاله درختانم
    تنفس هوای مانده ملولم می کند
    پرنده ای که مرده بود به من پند داد که پرواز را به خاطر بسپارم
    (فرخزاد، ۱۳۸۳: ۳۶۳)

    سیمین نیز، این شاعر مردم شناس هم دورۀ ما که متأسفانه هنوز به اندازه پروین و فروغ در اذهان و نگاه مردم ایران جا باز نکرده در یک خانواده تحصیل کرده ایرانی به دنیا می آید. بــا وجود جدایی زود هنگام پدر و مادرش در سنین کودکی او این شانس و اقبال را داشت که ادامه زندگی را در کنار مادری آگاه و فرهیخته سپری کند و حتی پس از ازدواج دوم مادرش، محیط خانوادگی او همچنان فضایی فرهنگی و ادبی بود. او نیز از دوران نوجوانی به سرودن شعر روی می آورد؛ اشعار او در ابتدا بیانگر عواطف و احساسات فردی و عاشقانه یک دختـر جـوان است و هر از گاهی هم رنگی اجتماعی به خود میگیرد او از همان آغاز تا حدی با مشکلات جامعه و مسائل سیاسی و اجتماعی آشنا میشود و ضمن سرودن غزلیاتی با محتوای احساسی و عاشقانه، روایتگر حقایقی تلخ از اوضاع جامعۀ عصر خویش می شود. او پس از ازدواج تحصیلاتش را ادامه میدهد اما با وجود داشتن سه فرزند پس از بیست سال زندگی مشترک از همسرش جدا می شود . او که خواستار زندگی توأم با عشق بود، در ازدواج دوم آن را تجربه می کند و بعدها به دلیل تحولات دنیای شعر و ادب و جریانهای فرهنگی و سیاسی دوران خود، کم کم از عالم غزلهای عاشقانه فاصله می گیرد، رویکرد اجتماعی شعرش را وسعت می بخشد، به اقشار مختلف مردم نزدیکتر میشود و در سیر تحولی که رگه هایی از آن را در عواطف و اشعار اولیه اش میتوان مشاهده کرد با ایجاد تغییراتی در اوزان ،غزل به سوی ارزشهای اجتماعی گرایش می یابد.
    سیمین بهبهانی شاعر معاصر که در غزل سرایی و اشعار غنایی توانایی خود را نشان داده است، در شعر خویش با انتشار دفترهای «رستاخیز، خطی از سرعت و از آتش و دشت ارژن در عوالمی متفاوت با مجموعه های چلچراغ و مرمر سیر میکند، عوالمی گسترده تر از احساسات و عواطف فردی و رنج های تنهایی در شعر او اینک غم و شادی دیگران بیشتر جلوه گر است و احساس او در خلال شعرش تپش دل وی را هم آهنگ با ضربان قلب مردم بــه گوش جان میرساند » (یوسفی، ۱۳۷۶ : ۷۵۴-۷۵۳)
    سرسبز و خجسته چون بیدم
    تن شسته به نور خورشیدم
    از پــای نشسته را برسر
    فرض است که سایبان باشم
    دامن ز طلب فراچینم
    فارغ از چراغ بنشینم
    «انسان» همه جا عيان بینم
    با خلق چو مهربان باشم
    (بهبهانی، ۱۳۸۵ : ۱۰۰۷)

    با مطالعه دقیق دیوان اشعار این سه شاعر و دسته بندی ارزشهای مطرح شده در آثارشان که مطرح کردن همۀ آنها در این مقاله نمی گنجد به ارزشهای مشترکی برمی خوریم که همراه با مصادیقی هرچند محدود در اینجا به آنها اشاره می كنيم.

    ۱-دوری جستن از نفاق و دورویی و پرهیز از اعتماد به رفتار ظاهری انسانها
    پروین این معلم اخلاق که اشعارش محتوای تعلیمی دارد و شیوه تعلیم او بیشتر به شیوه شاعران قدیم شباهت دارد؛ در اشاره به این ارزش به شکلی گسترده این گونه می گوید:
    ازمهر دوستان ریاکار خوشتر است
    دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست
    آن کیمیا که می طلبی یار یکدل است
    دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست
    هرگز نیازموده کسی را مدار دوست.
    پروین نشان دوست درستی و راستی است
    (اعتصامی، ۱۳۸۹ : ۱۳)

    فروغ نیز در مذمت این ،ویژگی از این گونه انسانهایی که در ظاهر با او یکدل و یکرنگ هستند بیزاری میجوید:
    گریزانم از این مردم که با من
    به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
    ولی در باطن از فرط حقارت
    به دامانم دوصد پیرایه بستند.» (فرخزاد، ۱۳۸۳ : ۲۰)
    سیمین نیز همچون پروین و فروغ در پای بندی به این عقیده میگوید
    بند نفاق پای تو می بندد
    این بند را بکوش که بگشایی
    (بهبهانی ، ۱۳۸۵ : ۹۵)

    ۲-دوری جستن از ریاکاری
    پروین در این زمینه توصیه می کند:
    مکن هرگز به طاعت خودنمایی
    بران زین خانه نفس خود نما را
    روان پــــــاک را آلـــــوده مپسند
    حجاب دل مکن روی و ریا را
    (اعتصامی، ۱۳۸۹ : ۱۶۹)

    اما فروغ یک گام هم فراتر نهاده و علاوه بر نکوهش این صفت ناپسند ، معتقد است، حتی ارتکاب گناه به طور آشکارا برتر از عبادتی است که از سر ریاکاری انجام شود و صادق بودن را ارزشمندتر از عبادتهای صوری و ظاهری و مردم پسند میداند:
    پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
    بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریـــا
    نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
    بهر فریب خلق بگویی خدا خدا
    (فرخزاد، ۱۳۸۳ : ۱۵۹)

    سیمین نیز خود را از این صفت برحذر می دارد و می گوید:
    چه رفت بر زبان مرا ؟ که شرم باد از آن مرا
    به یک دل و به یک زبان دوگانگی چرا کنم ؟
    از عمر سهم بیشتر ریا نکرده شد به سر
    بدین که مانده مختصر، دگر چرا ریا کنم؟»
    (بهبهانی، ۱۳۸۵: ۵۵۱)

    ۳-غنیمت شمردن فرصتها
    پروین که زندگی کوتاه اما پرباری را گذرانده در این باره می گوید :
    زندگی جز نفسی نیست غنیمت شمرش
    نیست امید که همواره نفس برگردد.
    (اعتصامی، ۱۳۸۹ : ۵۱)

    او به درک و برداشت واقعی از زندگی که همان درک زمان حال است ، دست یافته است. فروغ هم این گونه توصیه میکند:
    لحظه ها را دریاب
    چشم فردا کور است.»
    (فرخزاد، ۱۳۸۳ : ۱۹۷)

    لحظة فروغ همین لحظه زمینی نجومی است که با شتاب در حال فناست. فروغ میترسد، عمر در حال سپری لحظات شدن است است، و او هنوز خود را نزیسته است. » (شمیسا، ۱۳۷۲ : ۳۰۳)

    سیمین نیز مثل پروین و ،فروغ قدر لحظه ها را میداند و علاوه بر آن خواستار شادی عمر است:
    لحظه های امروزم
    شاد باد و رنگین باد
    وعده های فردا را و
    اعتماد نتوانم …
    (بهبهانی، ۱۳۸۵ : ۸۳۵)

    ۴- عشق
    شاید به اعتقاد برخی منتقدان ، اشعار پروین از عشق بی بهره باشد و اینکه ما عشق را ارزش مشترک دیگری بین این سه شاعر قلمداد کنیم قضاوت درستی نباشد اما با بررسی دقیق اشعار پروین می بینیم که او در چند جا مستقیماً به مقولۀ عشق – آن هم از نوع حقیقی – اشاره کرده است مانند :
    بسته شوق بود از دو جهان آزاد
    کشته عشق بود زنده جاویدان
    (اعتصامی، ۱۳۸۹: ۹۱)

    باید توجه کرد که پروین هیچ گاه از واژه عشق در کاربرد عام آن خصوصاً در مقایسه با
    اشعار فروغ و سیمین بهره نبرده است. پروین مظلومتر و محجوب تر از آن بود که از عشق ها و
    احساسات خود یا از شکست خود در زندگی زناشویی سخنی بگوید» (شمیسا، ۱۳۷۲ : ۲۲۱) اما « [فروغ] هم از ماجراهای عاشقانه ممنوع سخن گفت و هم به انتقاد از قوانین اجتماعی پرداخت و هم احساسات اصیل زنانه را مطرح کرد.» (همان: ۲۲۴)
    او در آغاز کار ،شاعری صرفاً اشعاری عاشقانه و رمانتیک می سراید و عشق یکی از جلوه های مهم اشعار اوست در اسیر دیوار و ،عصیان رمانتیسم تند و تیره و افکار و اشعار عصیانی و عشق های کاملاً زمینی که گاه رنگی از تردامنی و گناه آلودگی نیز دارد و نیز اعتراض به سنن و عرف و آداب و عادات از مضامین این اشعار است. (پورچانی، ۱۳۸۴ : ۱۸۴)
    او خطاب به عشق میگوید:
    آه ای بــــا جــــان مــــن آمـخـتــــه
    ای مرا از گور من انگیخته (فرخزاد، ۱۳۸۳ : ۲۵۷)
    «در اصل این عشق به معشوق است که با جان او آمیخته شده، او معشوق را مثل معجزه ای می داند کهجسم مردۀ او را از گور بر میخیزاند.» . (یوسفی، ۱۳۸۶ : ۱۳۳)
    عشق چون در سینه ام بیدار شد
    از طلب پا تا سرم ایثار شد.
    (فرخزاد، ۱۳۸۳ : ۲۵۷)

    شاید بتوان ادعا کرد در بین این سه شاعر، تنها سیمین است که به هر دو جنبه زمینی و آسمانی عشق توجه دارد :
    بیا، بیا که به سر باز هم هوای تو دارم
    به سر هوای تو دارم به دل وفای تو دارم .
    به هجر کرده دلم خو، طمع ز وصل تو بریدم
    … که درد عشق تو را خوشتر از دوای تو دارم (بهبهانی، ۱۳۸۵ ۱۵۸)

    علاوه بر این نوع عشق زمینی که در مجموعه اشعار او به کرات دیده می شود، سخن از
    عشق حقیقی و الهی نیز در شعر او جلوه گر است. او شهدای راه خدا را شهید عشق میداند:
    یاران نماز کیست به جا ؟ پارسای شهر
    یا آن شهید عشق که از خون وضو گرفت؟ »
    (همان: ۲۱۱)

    ۵-ظلم ستیزی و عدالت طلبی
    به نظر میرسد در بین این سه شاعر میتوان پروین را پرچمدار عدالت خواهی و مبارزه با ظلم و ستم در معنای عام و کلی آن قلمداد کرد. او با لحنی شاعرانه از اصول مهم زندگانی اجتماعی سخن میگوید؛ لزوم استقرار عدالت در جامعه و حمایت از حقوق مردم به خصوص ضعیفان که مستلزم کیفر بدکاران و تجاوزگران است. انتقاد از شیوهٔ قضاوت در دزد و قاضی و مست و هوشیار و زیان صبر و سکوت بر بیداد که سبب استمرار ظلم می شود و بر جای بد منشی ، از او بدتری به زور خواهد نشست. » (یوسفی، ۱۳۷۶ : ۴۲۲)
    از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی
    چند میترسی ز هرخان و جناب ای رنجبر؟
    جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریز
    وندر آن خون دست و پایی کن خضاب
    (اعتصامی، ۱۳۸۹ : ۱۴۴)

    درباره فروغ میتوان گفت از آنجایی که او شاعری درونگرا و رمانتیک است در هیچ یک از اشعارش به طور مستقیم به این مقوله نپرداخته است. البته باید در نظر داشت «فروغ مخصوصاً نسبت به مسائل اجتماعی دوره خود دیدی حساس و انتقادی دارد. یکی از درگیری های او با قوانین و عرقیاتی است که در مجموع به ضرر زنان است. او گاهی در مقام یک زن عاصی و سرکش و از طرفی روشن فکر که حاضر نیست به زندگی عادی و مظلومانه زن ایرانی تن در دهد، با قوانین و عرف درگیر میشود و این یکی از زمینه های اصلی شعر اوست. » (شمیسا، ۱۶۹ :۱۳۷۲)
    بیا ای مرد، ای موجود خود خواه
    بیا بگشای درهــــــای قفس را
    اگر عمری به زندانم کشیدی
    رها کن دیگرم این یک نفس را (فرخزاد، ۱۳۸۳ : ۴۸)

    شعر زیر هم که بیانگر عدم اجرای عدالت به معنای واقعی است، اعتقاد و اعتراض فروغ به ظلم و بی عدالتی را نشان میدهد:
    وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
    و در تمام شهر
    قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند …
    (همان: ۳۴۸)

    سیمین نیز که به استناد سخن خود شاعر مردم است – زبان شعرم زبان مردم است بی آنکه خود خواسته باشم که چنین باشد . میدانم که چه میخواهند و میدانند که چه می گویم.» (بهبهانی، ۱۳۷۵ : ۱۷) – در اشعارش به روش خود از ظلم بیزاری میجوید. او به شیوه ای متفاوت و نمادین نمودی از ظلم را این گونه به تصویر میکشد:
    چه سرخ و چه عطر آگین
    شکفته – ولـــــــی خــــــونين –
    گلی کــــــه جدا از بن
    كنــــــار تـبـــــــــــر مان
    یقین کـــــــــه بـرآرد
    قیامت از این مجمر
    که در دل خاک
    هنوز شــــرر مانـــــــده … »
    (بهبهانی، ۱۳۸۵ : ۱۰۷۴)

    ۶- آزادی و آزادگی
    پروین که در اشعار خود غالباً طالب آزادگی است تا آزادی، بیشتر به توصیف انسانهای آزاده می پردازد:
    «هیچ آزاده نشد بنده تن، پروین
    پاکیزه نیالود دل و دامن
    (اعتصامی، ۱۳۸۹ : ۹۲)
    رسم آزادگان چه می داند؟
    بختی که پای بند هواست
    (همان: ۳۵۵)

    اما درباره فروغ باید گفت او که زنی مستقل و خود ساخته بود و به قید و بندهای جامعه کلاسیک اهمیت نمی،داد بیشتر طالب آزادی بود تا آزادگی:
    به لبهایم مزن قفل خموشی
    که من باید بگویم راز خود را
    به گوش مردم عالم رسانم
    طنين آتشـــــــین آواز خـــــــود راه
    (فرخزاد، ۱۳۸۳ : ۴۹)

    سیمین نیز هم چون پروین بیشتر به آزادگی توجه دارد تا ،آزادی او که خود شاهد آزادگیملت و مردم خود در برابر ظلم و ستم بوده این گونه آن را به تصویر می کشد:
    دیدم آن رنج هــــــا کـه ملـت مـن
    میکشد روز و شب ز دشمن
    دیدم آن نخوت و غرور عجیب
    خویش که نیارد فرود، گردن خویش
    دیدم آن قهرمان که چندین بار
    زیر بار شکنجه رفت از هوش
    لیک آرام و شادمــــــــان جـــــــان داد
    مهر نگشوده از لب خاموش
    (بهبهانی، ۱۳۸۵: ۳۱)

    ۷-تلاش و کوشش در زندگی
    تلاش پروین که باوجود عمری کوتاه ، عملاً در دیوان پربار به جامانده از او مشهود است،این طور بیان میشود :
    به تن پرور و کاهل ار بگروی
    تو را نیز چون خود تن آسان کنند
    فروغی گرت هست ظله ظلمت شود
    کمالی گرت هست نقصان شود.»
    (اعتصامی، ۱۳۸۹ ۴۰)

    فروغ نیز که هیچ گاه تحمل شرایط یک نواخت را در زندگی ندارد به تلاش و حرکت معتقد است می گوید:
    آه اگـــر راهـــی بــه دریاییم بـــود
    از فرو رفتن چه پرواییم بود
    گر به مردابی از جریان ماند آب
    از فرو رفتن چه پرواییم بود
    (فرخزاد، ۱۳۸۳ : ۲۷۸)

    سیمین هم به تلاش و کوشش معتقد است و میگویه است و می گوید:
    تلاش را عمری
    چو موج کوشیدیم
    گهی فرو خفتیم
    گهـــی فـــــــا رفتــــــــم
    زنای حق جویان
    چوبانگ حق برخاست
    صلا در افکندیم
    بـدان صـــدا رفتيم…
    (بهبهانی، ۱۳۸۵ : ۷۱۸)

    ۸- همدردی با گرفتاران و دستگیری از نیازمندان
    «پروین [که] سراینده شعر یتیمان و پیرزنان از پا افتاده و بیوه زنان رنجدیده و دیگر محرومان است. » (یوسفی (۱۳۷۶ ۴۱۹) ضمن هم دردی با این گروه از جامعه انسانها را دعوت به همدلی و هم کاری در جهت رفع نیازها و مشکلات آنان مینماید.
    ای دوست تا که دسترسی داری
    حاجت برآر اهل تمنا را
    (اعتصامی، ۱۳۸۹: ۱۰)
    از آن بازوت را دادنـــــــــد نـــــرو
    که گیری دست هر بی دست و پا را
    (همان: ۱۷۰)

    در شعر آیه های زمینی هم به نوعی حس هم دردی فروغ را با انسانهایی که در محیطی وحشتناک و جنایت پرور قرار گرفته اند میبینیم
    آیه های زمینی تصویر وحشتناکی از تاریخ زمان فروغ است فضایی که آدمها را به طرف زشتی بیهودگی و جنایت میکشاند( شمیسا ۱۳۷۲ ۲۲۱) در حقیقت این شعر حس هم دردی او با انسانهای بی گناه جامعه است:
    مردم / گروه ساقط مردم دلمرده و تکیده و مبهوت / در زیر بام شوم جسدهاشان/ از غربتـی بــه غربت دیگر می رفتند /و میل دردناک جنایت در دستهایشان متورم میشد. » (فرخزاد، ۱۳۸۳: ۲۸۱)

    سيمين نيز – هم چون سعدی معتقد است همۀ انسانها مانند اعضای یک پیکرند
    اعضای پیک رند همه
    هم گونه گوهرنـد همـه
    زین نکته کرد ساز سخن
    فرزانه جهان وطنی
    (بهبهانی، ۱۳۸۵: ۹۵۰)
    به همین جهت با دقت در مردم جامعه و شناخت مصائب و مشکلات آنان، شرایط نابسامان و دردها و آلام آنان را در بسیاری از اشعارش موشکافی می کند.

    ۹-اعتقاد به خدا و یاری جستن از خدا
    پروین به انسانها یادآور میشود که شایسته نیست انسان بجز خدا چیز دیگری را بپرستد:
    تو خداوند پرستی نسزد هرگز
    کار بتخانه گزینی و شوی بتگر
    اندر آن دل که خدا حاکم و سلطان شد
    دیگر آن دل نشود جای کس دیگر
    (اعتصامی، ۱۳۸۹: ۶۶)

    فروغ نیز هر چند به نظر میرسد بیشتر به خواسته های درونی و نیازهای جسمانی خود توجه داشته اما در بیان این نیاز فطری خود این گونه میگوید:
    آه ای خدا که دست توانایت
    بنیان نهاده عالم هستی را
    بنمای روی و از دل من بستان
    شوق گناه و نفس پرستی راه
    (فرخزاد، ۱۳۸۳ ۹۲)
    و در جای دیگر می گوید:
    و هیچ کس نمی دانست / که نام آن کبوتر غمگین / کز قلبها گریخته ایمان است. » (همان: ۲۸۳)

    سیمین نیز به زیباترین شکل ممکن انسانها را به سوی خدا فرا میخواند و به آنها توصیه می کند در سایه عبادت خداوند به آرامش برسند.
    در سکوت احترام انگیز شام
    بانگ جان بخش اذان آید به گوش
    این صدا پیغام مهر و دوستی است
    قاصد آرامش صلح و صفاست
    گوید ای مردم به جز او کیست؟
    آن که می جویید و پنهان در شماست
    کیست هر چه جویی ، هر چه پاکی هر چه نور
    اوست، آری اوست، آری او خداست.
    (بهبهانی، ۱۳۸: ۱۴۷)

    ۱۰- توجه به جایگاه زن در جامعه
    پروین که تنها دلیل برتری بین زن و مرد را داشتن علم و دانش می داند، می گوید:
    پستی نسوان ،ایران جمله از بی دانشی است
    مرد یا زن برتری و رتبت از دانستن است.
    (اعتصامی، ۱۳۸۹ : ۴۵۵)

    سیمین نیز جایگاه زن را در جامعه تعیین کننده و مهم می داند و می گوید:
    این سان که در جبین تو می بینم
    کرسی نشــــيـن خانــــــة شـــــــورایی
    بر سرنوشـــــــــــت خویش خداوندی
    در کار خویش آگه و دانایی
    (بهبهانی، ۱۳۸۵ : ۹۵)

    اما فروغ در هیچ جای اشعارش مستقیماً به لزوم آگاه شدن زنان، روی آوردن آنان به علم و دانش و… اشاره نمیکند بلکه در این زمینه شیوه ای غیر مستقیم را در پیش می گیرد. او که خود یک سیر تحول را پشت سر گذاشته ابتدا با تأکید بر جنبه های زنانه زن و یادآوری خاطرات تلخ زندگی خود و به طور کلی انتظارات یک بعدی و نامعقول جامعه آن روزگار از زن، به تبیین جایگاه زنان در جامعه عصر خویش پرداخته می گوید
    به او جز از هوس چیزی نگفتند
    به هر جا رفت در گوشش سرودند
    در او جز جلوه ظاهر نديدنـــــــد که زن را بهر عشرت آفریدند (فرخزاد، ۱۳۸۳: ۴۱)

    سپس در دفترهای شعری بعد با کشف ماهیت واقعی انسان و ابراز وجود به عنوان یک انسان آگاه عملاً پیام آور این نکته میشود که اهمیت وجود زن در جامعه به نوع نگرش تفکر و شعور فردی و اجتماعی او بستگی دارد و آزادی حیات واقعی یک زن و به طور کلی انسان در بیان آزادانه افکار و اندیشه های اوست نه در آزادیهای ظاهری :
    و بدین سان است / که کسی می میرد / و کسی میماند / هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد.» (همان: ۳۲۷)

    نتیجه گیری مقالۀ مقایسۀ ارزش ها در اشعار سه شاعر زن معاصر

    در بررسی کلی اشعار این سه شاعر و با توجه به جمع بندی مطالب و ارزیابی آنچه درباره آنها ذکر شد میتوان نکات زیر را استنباط کرد :
    الف) پروین و فروغ و سیمین درباره مهمترین و اساسی ترین ارزشهای اجتماعی که بنیان و شالوده یک جامعۀ ایده آل و آرمانی را تشکیل میدهند با هم اشتراک نظر دارند. ارزشهای مشترک مورد توجه آنها به ترتیب شامل موارد زیر است:
    ۱-دوری جستن از نفاق و دورویی و پرهیز از اعتماد به رفتار ظاهری انسانها
    ۲- دوری جستن از ریاکاری
    ۳- غنیمت شمردن فرصتها
    ۴- عشق
    ۵-ظلم ستیزی و عدالت طلبی
    ۶- آزادی و آزادگی
    ۷-تلاش و کوشش در زندگی
    ۸-هم دردی با گرفتاران و دستگیری از نیازمندان و
    ۹- اعتقاد به خداوند و یاری جستن از او
    ۱۰- توجه به جایگاه زن در جامعه

    ب ) – مهمترین تفاوت میان ارزشهای موجود در اشعار این شاعران در دو عنوان خلاصه می شود که به ترتیب شرح داده میشود:
    ۱- میزان حجم اشعار اختصاص یافته به ارزش های فردی و اجتماعی در دیو در دیوان این شاعران. به طور کلی اشعار پروین از ابتدا تا انتها به بیان ارزشهای اجتماعی و اخلاقی اختصاص یافته است.
    بیشترین حجم اشعار فروغ که شامل دفترهای شعری اسیر دیوار عصیان و بخش اعظم «تولدی دیگر» میباشد به بیان ارزشهای فردی و جسمانی اختصاص یافته که پس از طی یک دوره تحول فکری ارزشهای مورد توجه او سمت و سویی اجتماعی می یابد اما حجم آنها بسیارکم است. سیمین نیز در دفترهای شعری نخست خود جای پا چلچراغ و مرمر) به بیان ارزشهای فردی و جسمانی و اندکی هم به ارزشهای اجتماعی و مردمی پرداخته است اما با گذشت زمان این ارزشهای اجتماعی در اشعار او گسترش و وسعت مییابد و حجم بیشتری از اشعارش به این امر اختصاص می یابد.

    ۲- نوع ارزشهای فردی و اجتماعی مورد علاقه این شاعران با دقت در ارزشهای مطرح شده در آثار پروین و فروغ و سیمین، معلوم می شود بجز ارزشهای اجتماعی دهگانه ای که هر سه در آن اشتراک نظر دارند در بقیه موارد با هم تفاوت هایی دارند … پروین به ارزشهای مشترک بین فروغ و سیمین در زمینه توجـه بـه ارزشهای مادی و جسمانی اشتیاق به زندگی شاد زیستن و بهره مندی و لذت از موهبت های این جهان، کیفیت زندگی در این جهان و نهایتاً اعتقاد داشتن به ظهور یک منجی برای رهایی مردم از مشکلات گرایشی ندارد. از طرفی فروغ نیز به ارزشهای مشترک بین پروین و سیمین در زمینه توجه به علم آموزی ،زنان پرداختن به مسائل و مشکلات اقشار مختلف جامعه، بها دادن به مسائل معنوی و اخلاقی گرایش نشان نداده است.
    اما از ارزشهای خاصی که هر یک از آنها به طور جداگانه به آن بیشتر بها داده اند، می توان گفت پروین به ارزشهای اخلاقی و دینی توجه داشته فروغ به ارزشهای مادی و سیمین به ارزشهای سیاسی و اجتماعی گرایش نشان داده است.

    منابع و مآخذ
    ۱- ،اعتصامی ،پروین (۱۳۸۶) دیوان اشعار به اهتمام بهمن ،خلیفه تهران انتشارات طلائیه
    ۲- امزیان ،محمد (۱۳۸۰)، روش تحقیق علوم اجتماعی، قم، انتشارات پژوهش
    ۳-بهبهانی ،سیمین (۱۳۸۵)، «مجموعه اشعار»، تهران، انتشارات نگاه، (۱۳۶۷)،
    ۴- گزینه ،اشعار ،تهران، انتشارات گلشن
    ۵- پورچافی، علی حسین، (۱۳۸۴)، «جریانهای شعری معاصر»، تهران، انتشارات امیرکبیر.
    ۶- جلالی، بهروز، (۱۳۵۷)، «جاودانه زیستن در اوج ،ماندن تهران، انتشارات مروارید.
    ۷-شمیسا، سیروس (۱۳۷۲)، «نگاهی به فروغ فرخزاد»، تهران، انتشارات مروارید. ،
    ۸-فرخزاد، فروغ (۱۳۸۳)، «مجموعه سروده ها»، تهران، انتشارات شادمان
    ۹- مجیدی، عنایت الله (۱۳۵۴)، مباحثی از تاریخ ادبات ایران»، تهران، انتشارات افست.
    ۱۰- مختاری، محمد، (۱۳۷۷)، «انسان در شعر معاصر»، تهران، انتشارات توس
    ۱۱- یاحقی، محمد جعفر، (۱۳۸۵)، «جویبار لحظه ها»، تهران، انتشارات جامی
    ۱۲- یوسفی، شهره، (۱۳۸۶)، «بررسی شعرو زندگی فروغ فرخزاد»، تهران، انتشارات آفرینش
    ۱۳- یوسفی ،غلامحسین (۱۳۷۶) چشمه ،روشن تهران، انتشارات علمی

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    1 دیدگاه برای “مقایسۀ ارزش ها در اشعار شاعران زن معاصر

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»