معنی پاچاندن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ پاچاندن در گویش ها و لهجه و جستجوی معنی پاچاندن در دانشنامه عمومی ویکی پدیا.
معنی پاچاندن
معنی پاچاندن: پاشیدن، متفرق کردن، پراکنده کردن.
هم قافیه با کلمه پاچاندن
گردن، زق زدن، رقصیدن، افکندن، افشاندن، اتو زدن، سنگ معدن، رکاب زدن، سبزی خوردن، اهمیت دادن، پوشیدن، دراضطراب افکندن.
معنی پاچاندن در لغت نامه دهخدا
پاچاندن. [ دَ ] ( مص ) در تداول عامیانه ، پاشیدن. متفرق کردن. پراکنده کردن.
پیشنهاد و نظر شما برای معنی پاچاندن
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
معنی ا
Latest posts by Mohammad Mahdi (see all)
- گویند مرا که دوزخی باشد مست – 42 - ژانویه 24, 2023
- گویند کسان بهشت با حور خوش است – 41 - ژانویه 23, 2023
- گر شاخ بقا ز بیخ بختت رستست – 40 - ژانویه 23, 2023