معنی پاچالدار

معنی پاچالدار

  • معنی پاچالدار به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ پاچالدار در گویش ها و لهجه و جستجوی معنی پاچالدار در دانشنامه عمومی ویکی پدیا.

     

     

    معنی پاچالدار

    معنی پاچالدار: آنکه در نانوائی سنگکی نان به تنور بندد.


    هم قافیه با کلمه پاچالدار

    جا دار، نادار، وادار، پردار، ته دار، در دار، سردار، شک دار، غدّار، نم دار، پندار، بهدار، دهدار، دلدار، کردار، کشدار، مقدار، بُردار، دُم دار، گلدار، مُردار، هشدار، تو دار، رو دار، بو دار، مو دار، بیدار، دیدار.


    معنی پاچالدار در فرهنگ عمید

    ۱. فروشنده در دکان نانوایی.
    ۲. بقالی که پشت ترازو می ایستد.

    معنی پاچالدار در فرهنگ معین

    (ص مر. ) آن که نگهداری آرد نانوایی با اوست.

    معنی پاچالدار در لغت نامه دهخدا

    پاچالدار. ( نف مرکب ) آنکه آرددکان نانوائی بدو سپرده است. || آنکه در نانوائی سنگکی نان به تنور بندد. شاطر دکان سنگکی.

    پیشنهاد و نظر شما برای معنی پاچالدار

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    اشعار نیما یوشیج

    نامه های احمد شاملو

    معنی ا

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»