معنی جارکش به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جارکش در گویش ها و لهجه ها.
معنی جارکش
آنکس که جار زند.
جارکش در فرهنگ فارسی
( صفت ) کسی که به آواز بلند مردم را به امری دعوت کند جارزن .
جارکش در لغت نامه دهخدا
جارکش. [ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) جارکشنده. کسی که جار میزند. جارزننده. آنکه ندا دردهد. کسی که به آوازبلند مردم را به امری دعوت کند. رجوع به جار شود.
جارکش در فرهنگ معین
(کِ یا کَ ) (ص فا. ) کسی که به آواز بلند مردم را به امری دعوت کند، جارزن ، جارکشنده .
جارکش در گویش مازنی
/jaar kash/ هیاهوکننده – جنجالی – دلال محبت – پا انداز – آن که وسایل بر طرف کردن شهوت دیگران را فراهم آورد.
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جارکش
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر میدمد صبح و کله بست سحاب حافظ – غزل 13
شعر چندمین هزار امید بنی آدم هوشنگ ابتهاج
جایگاه قالب های کلاسیک در اندیشه نوگرای نیما
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023