معنی جادو کردن

معنی جادو کردن

  • معنی جادو کردن به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جادو کردن در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جادو کردن

     

    سحر کردن.


    معنی جادو کردن در فرهنگ فارسی

     

    ( مصدر ) ۱- افسون کردن سحر کردن . ۲- تسخیرکردن .


    معنی جادو کردن در لغت نامه دهخدا

     

    جادو کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سحر کردن. تسحیر. ( دهار ). افسون کردن. ساحری. رجوع به جادو شود.


    فارسی به عربی

     

    اسحر.


    فارسی به انگلیسی

     

    charm, conjure, enchant


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جادو کردن

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نابکاران

    شعر دو وینجک

    سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی

    شعر جوشان از خشم احمد شاملو

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *