معنی جادنگو به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جادنگو در گویش ها و لهجه.
معنی جادنگو
واسطه دریافت نذر های آتشکده به موبدان.
معنی جادنگو در فرهنگ عمید
خادم آتشکده و واسطۀ وصول نذرهای آتشکده به موبدان، کسی که آنچه را زردشتیان نذر آتشکده یا موبدان می کنند بگیرد و به مصرف برساند.
معنی جادنگو در لغت نامه دهخدا
جادنگو. [ دَ ] ( اِ ) کسی را گویند که هرچه پارسیان زردشتی نذر و نیاز آتش خانه و هیربُدان و موبدان و دستوران کرده باشند، گرفته بمصرفش رساند. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) .
پیشنهاد و نظر شما برای واژه جادنگو
در بخش دیدگاه، نظر خودتان را دربارهی این مطلب بنویسید. اگر نقصی میبینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازهای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
شعر ترا من چشم در راهم نیما یوشیج
شعر ميلاد آن که عاشقانه بر خاک مُرد احمد شاملو
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
- جرس کاروان – از زندگانیم گله دارد جوانیم - فوریه 11, 2023
- ترانه جاودان – ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیم - فوریه 11, 2023
- وحشی شکار – تا کی در انتظار گذاری به زاریم - فوریه 11, 2023