معنی جادشت

معنی جادشت

  • معنی جادشت به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جادشت در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جادشت

     

    نام روستا.


    معنی جادشت در لغت نامه دهخدا

     

    جادشت. [ دَ ]( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع در 9هزارگزی جنوب خاور فیروزآباد کنارراه عمومی فیروزآباد به قیر و کارزین. این ده در جلگه واقع و هوای آن معتدل است و 613 تن سکنه دارد. آب آن از قنات ، محصول آن غلات ، شغل اهالی زراعت و صنایعدستی ، جاجیم بافی و گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 27 شود.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جادشت

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر ترا من چشم در راهم نیما یوشیج

    شعر دزدان دریایی پوریا پلیکان

    شعر ميلاد آن که عاشقانه بر خاک مُرد احمد شاملو

    گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *