مردی که دامان شریفش، پاکیزه تر از آسمان بود – شعر در رثای منتظری سیمین بهبهانی
مردی که دامان شریفش، پاکیزه تر از آسمان بود
درقطرهٔ اشکش محبت، تابیده چون رنگین کمان بود
با همت وارستگی ها، در مُنتهای خستگی ها
آیات مهر و حکم عدلش، تامرز بی مرزی روان بود
بخشید معنا را تکامل، چونان که بخشد غنچه را گل
زیراوجودش نیم ِ دیگر، ازخطهٔ نیم ِ جهان بود
واگشتنش را دوست دارم، برتوبه حرمت می گزارم
هرچند بنیانی دگررا، خودازنخستین بانیان بود
اوماند و آن درهای بسته، با آن دل از جور خسته
درهرسخن باهرکلامی، هرخسته را تاب و توان بود
بافقر، صاحب جاه بودن، درکنج عزلت، شاه بودن
آیین انسانی گر این است، این فخر انسان آن چنان بود
مکتب به مسند وانهشتن، ازبهرهٔ دنیا گذشتن
درخوردهربی دست و پا نیست، آن کس که این شد ، قهرمان بود
اسطوره ای از استواری، اعجوبه ای درمهرویاری
…
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250
تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
آب
[ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب میشده. معانی کنایی آب:
۱- آبرو.
۲- جلا، درخشندگی.
۳- رونق.
۴- اشک.
۵- عرق.
۶- نازکی.
۷- شادابی.
۸- زیبایی و شکوه.
۹- مَنی، نطفه.
۱۰ - ارج، قیمت.
۱۱ - پیشاب، ادرار.
۱۲ - عصاره، شیره.
۱۳ - رود، نهر.
۱۴ - بزاق، آب دهان. ؛ ~در هاون کوبیدن کار بیهوده کردن. ؛ ~از ~ تکان نخوردن ک نایه از: آرام بودن اوضاع و احوال. ؛ ~ از دست نچکیدن کنایه از: نهایت خست و پول دوستی. ؛ ~ از سر گذشتن بی فایده شدن چاره و تدبیر. ؛ ~ از دریا بخشیدن از دیگران مایع گذاشتن، از حساب دیگران بخشیدن. ؛ ~بر در کسی ریختن خدمت آن کس را کردن. ؛ ~ پاکی روی دست کسی ریختن اتمام حجت کردن، حرف آخر را زدن. ؛ ~زیر پوست کسی رفتن کنایه از: چاق شدن. ؛ از ~ گل آلود ماهی گرفتن از وضع آشفته سوء استفاده کردن. ؛~ از چیزی خوردن از آن چیز بهره مند شدن.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی سیمین بهبهانیتلگرام سیمین بهبهانی
اینستاگرام سیمین بهبهانی
مردی که دامان شریفش، پاکیزه تر از آسمان بود
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «مردی که دامان شریفش، پاکیزه تر از آسمان بود درقطرهٔ اشکش محبت، تابیده چون رنگین کمان بود با همت وارستگی ها، در مُنتهای خستگی ها آیات مهر و حکم عدلش، تامرز بی مرزی روان بود» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «مکتب به مسند وانهشتن، ازبهرهٔ دنیا گذشتن درخوردهربی دست و پا نیست، آن کس که این شد ، قهرمان بود اسطوره ای از استواری، اعجوبه ای درمهرویاری …» از چه بیت هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر در رثای منتظری سیمین بهبهانی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر در رثای منتظری سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023