مرا جز نیایش هیچ نمانده است

مرا جز نیایش هیچ نمانده است

  • شعر مرا جز نیایش هیچ نمانده است – امیلی دیکنسون

     

    مرا جز نیایش هیچ نمانده است
    ای مسیحا در آسمان
    سرای تو را می جویم
    به هر دری که می کوبم
    تویی که زمین را به لرزه می افکنی
    دریا را به تندباد می آشوبی
    بگو ای عیسای ناصری
    مرا دست یاری نداری؟

    مترجم: سعید سعید پور

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

    روزگاری خدایان در میان آدمیان قدم زدند

    در جنگلی زردفام دو راه از هم جدا می‌ شدند – راه ناپیموده

    شقایق‌ های ریز و عزیز – شقایق ها در تیرماه

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    .

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شعر جهان

     

    مرا جز نیایش هیچ نمانده است

    شعری که خواندیم اثر «امیلی دیکنسون» بود، دیکنسون از «شاعران آمریکا» است. شعر بالا با سطر «مرا جز نیایش هیچ نمانده است» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

     

    دیدگاه شما درباره شعر مرا جز نیایش هیچ نمانده است

    دیدگاهتان را درباره ی شعر مرا جز نیایش هیچ نمانده است امیلی دیکنسون، این شاعر خوبِ آمریکا بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    کیمیا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *