فواره ی کشیده ی اندامش - رویایی در آفتاب

فواره ی کشیده ی اندامش – رویایی در آفتاب

  • فواره ی کشیده ی اندامش – رویایی در آفتاب

     

    فواره ی کشیده ی اندامش
    در باغ چشم من
    تا آسمان پرید
    فواره ی کشیده ی اندامش
    با شاخه های نازک پاها و دست ها
    ابریشم هوا را تا آسمان درید
    در موی او که گرد پریشان آب بود
    خورشید ، سبز و قرمز ، رنگین کمان نهاد
    فواره ی کشیده ی اندامش از غرور
    تا شب ، به روی یک پا ، چون مرغ ، ایستاد
    توپ بزرگ خورشید از بام آسمان
    در کوچه پرت شد
    باغ خیال من تهی از آفتاب گشن
    قرقاولان ز شاخه پریدند
    مرغابیان ز برکه رمیدند
    برج کبوترم به نسیمی خراب گشت
    با مشعل گداخته ، پاییز در رسید
    گوگرد برگ ها
    باروت شاخه ها
    از شعله های مشعل او سوخت ناگهان
    چون چوب بست آتشبازی ، درخت ها
    در نور کهربایی خورشید ، شعله زد
    رنگ طلا گرفت
    خمپاره های گل به هوا رفت و بازگشت
    باد از میان اسکلت شاخه ها گذشت
    اما ، بهار را نفس او
    بار دگر به باغ من آورد
    بار دگر به دیدن خورشید ، شاخه ها
    آغوش مادرانه گشودند
    شیر شکوفه جوش زد از سینه هایشان
    زنجیر بغض زنجره ها در گلو گسست
    پر شد فضای خالی باغ از صدایشان
    فواره ی کشیده ی اندامش
    در من گشوده شد
    در من پرش گرفت
    نیروی ناشناخته ای ، چون تب شراب
    با مستی گداخته اش در سرم دوید
    رگ های من گشوده شد و ، او چو خون پاک
    در پیکرم دوید
    فواره ی کشیده ی اندامش
    در باغ چشم من
    رقصید و چون کلاف ، گره شد به دست باد
    در موی او که گرد پریشان آب بود
    خورشید ، سبز و قرمز ، رنگین کمان نهاد

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    فواره ی کشیده ی اندامش

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «فواره ی کشیده ی اندامش در باغ چشم من تا آسمان پرید فواره ی کشیده ی اندامش با شاخه های نازک پاها و دست ها ابریشم هوا را تا آسمان درید» آیا با این سطر ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «رگ های من گشوده شد و ، او چو خون پاک در پیکرم دوید فواره ی کشیده ی اندامش در باغ چشم من رقصید و چون کلاف ، گره شد به دست باد در موی او که گرد پریشان آب بود خورشید ، سبز و قرمز ، رنگین کمان نهاد» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای رویایی در آفتاب

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر رویایی در آفتاب نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *