شعر غریب است سرگردانی در مه – هرمان هسه
غریب است سرگردانی در مه
آنجا که تنهاست هرسنگ و بوته ای
و هیچ درختی درخت دیگر را نمی بیند
همه تنهایند
پر از دوست بود دنیا برایم
آنوقت که زندگی ام نور بود
اینک که مه فرو می افتد
دیگر کسی قبل رویت نیست
راستی که هیچکس عاقل نمی شود
مگر اینکه تاریکی را بشناسد
که خاموش و گریز ناپذیر
از همه جدا می کند او را
غریب است در مه سرگردان شدن
زندگی تنها بودن است
هیچ کس چیز دیگری نمی شناسد
همه تنهایند
مترجم : فرشته وزیری نسب
پیشنهاد ویژه برای مطالعه:
گر من نه به دل داغ برافکنده امی – ۳۵۰
خاقانی را همیشه بیغاره زنی – ۳۴۰
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
شعر جهان
غریب است سرگردانی در مه
شعری که خواندیم اثر «هرمان هسه» بود،هسه از «شاعران آلمان» است. شعر بالا با سطر «غریب است سرگردانی در مه» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟
دیدگاه شما درباره شعر غریب است سرگردانی در مه
دیدگاهتان را درباره ی شعر غریب است سرگردانی در مه هرمان هسه، این شاعر خوبِ آلمان بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاهها به اشتراک بگذارید.
- هر که در من است پرنده است – در ستایش رَحِم - سپتامبر 1, 2023
- شهر وجود ندارد – شب پر ستاره - سپتامبر 1, 2023
- یک دسته نامه دارم – اختراع خداحافظی - سپتامبر 1, 2023
کاش به لبهایم قفل سکوت
نمی دوختم!تااین همه صداوفریادم از سرِدرد
در سکوت شب گم نمیشد
و غربت تنهایی و بی کَسی ام به ستاره ی چشم نمی بست! وبه نگاهیِ دخیل نمیشد!
ومن امید و آرزوهایم را
در گوشه ی فنجانی
به قهوه ی تلخ غریبی/
نمی دادم. #آذریان
✍🏻در من کودکی
فلج است که
خواب دیده، است؟
میتواند راه برود بدود. بازی کرد ولی افسوس که یک رویای تلخ است،بیدارکه میشوم همان آدم افلیجم خسته از دست نامردیهای روزگار،،من؟همان؟ کودک؟ فلجم،،، 😔#آذریان..